ترجمه الغدیر - جلد 10 صفحه 299

صفحه 299

خواهی داد.

ای پسر فاطمه با اشعارم در بیدار به زیارتت آمدم، تو هم در خواب به دیدنم بیا و به من بشارت بده‌که پنام می دهی و از ستم کشیدن نجاتم‌خواهی داد.

چگونه کسی که زمام امرش را به " حیدر " می سپارد از حوادث روزگار خواهد ترسید؟

ابرهای رحمت خدا ترا سیراب کند چنانکه بذل و عنایاتت دیگران را.

فرشتگان صف اندرصف ضریحت را زیارت می کنند و در اطراف آن به طواف مشغولند.

و همواره‌باد صبا تحیت و سلامم را به قبر مطهرش در نجف برساند ".

به دنبال این شعر چه پیش آمد؟

در بسیاری از مجموعه های ارزنده خطی دیدم که " مجد الدین بن جمیل " در زمان " الناصر لدین الله " خزینه داربود.خلیفه بر او خشم گرفت و به‌زندانش افکند، بزرگان و رجال وقت، برای او پیش خلیفه شفاعت کردند، ولی‌شفاعت آنها موثر نیافتاد و در نتیجه بیست سال او را در اطاقی زندانی کرد.

شبی در دلش برق زد که شعری در مدح امام علی بن ابی طالب علیه السلام بگوید و این قصیده را درباره اش گفت‌و سپس خوابیده و در علم رویا علی علیه‌السلام را دید که به او فرمود: هم اکنون آزاد خواهی شد.

او از خواب بیدار شد و با خوشحالی شروح به جمع آوری اثاثش نمود، حاضران به او گفتند: چه خبر است؟ در جواب آنها می گفت: هم اکنون آزاد خواهم شد.زندانیان او را مسخره می کردند و می گفتند: بیچاره دیوانه شده است!!

و اما " الناصر " نیز امیر المومنین رادر خواب دید که به او فرمود: هم اکنون ابن جمیل را آزاد کن.او با ترس و وحشت از خواب بیدار شد و از شیطان بخدا پناه برد و دوباره خوابید، باز همان خواب را دید، وقتی‌که بیدار شد، از شیطان به خدا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه