ترجمه الغدیر - جلد 11 صفحه 308

صفحه 308

رای خلیفه در زکات

از حارثه نقل شده که گوید: عده ای از اهل شام آمدند نزد عمر بن خطاب و گفتند: که ما اموال و اسبها و غلامان و کنیزانی‌بدست آورده ایم و دوست داریم که برای‌ما در آن نکوئی و طهوری باشد گفت: دو رفیق پیشی من(یعنی پیامبر و ابوبکر) آنچه کرده اند پس آنرا میکنیم. و مشورت کرد اصحاب محمد صلی‌الله علیه و آله را که در میان ایشان‌علی که خدا از او راضی است بود. پس علی علیه السلام فرمود: این کار خوبی است اگر جزیه همیشگی و معتاده نشود که بعد از تو بان متوسل شده و مال مردم را بگیرند.

و از سلیمان بن‌یسار حکایت شده که گفت مردم شام بابی‌عبیده جراح گفتند: از اسب و برده های ما صدقه بگیر پس خودداری کرد و بعمر بن خطاب نوشت، پس او هم امتناع‌کرد. پس دو مرتبه با او سخن گفتند،پس عمر بن خطاب باو نوشت اگر دوست دارند بگیر از ایشان و بانها رد کن وبرده شان را روزی و مقرری بده، مالک گوید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه