ترجمه الغدیر - جلد 13 صفحه 259

صفحه 259

به راستی نشانه از آن کسی است که شناخته‌نباشد.

50- و سخن شبراوی:

ای پسر برانگیخته خدا به مادرت زهرای بتول

وبه نیای تو که مردم امید بر وی بسته اند

که تو- ای فرزند پیامبر برگزیده!-

در میان بزرگواران به خرد و روان و سر، می مانی.

با این همه پس چگونه می توان کار خلیفه را درست نمایش دادکه آمده و نامه خداوند و آئین نامه پیامبرش را نادیده گرفته و سخن آن انصاری را به دیده پذیرش نگریسته که با آن نامه و آئین نامه ناساز بوده است؟ و چه دست آویزی دارد آن فقیه یا پاسدار کیش که با پشتگرمی به سخن سراینده ای ناشناس، برداشت یکی از انصاریان را بگیرد؟ با آن که در پیش‌روی خود این همه فرازهای روشنگر، ازقرآن و حدیث و فرهنگ تازی می بیند؟

داوری نادرست بوبکر درباره کیفر دزد

از زبان صفیه دختر ابو عبیده آورده اند که به روزگار بوبکر- خدا از وی خشنود باد- مردی دزدی کرد که یک دست‌و یک پا نداشت، پس بوبکر- خدا از وی خشنود باد- خواست تا پای دیگرش ببرد و دست او را واگذارد که با آن به شستشوی خود از آلودگی ها پردازد و اورا سودمند افتد پس عمر گفت نه سوگند به آن کس که جانم در دست او است باید دست دیگرش را ببری پس بوبکر- خدا از وی خشنود باد- بفرمود تا دست دیگرش ببریدند.

و از قاسم پسر محمد آورده اند که بوبکر- خدا او وی خشنود باد- خواست تا پس از آنکه یک دست و یک پای کسی را بریده بودند پای دیگرش راببرند و عمر- خدا از وی خشنود باد -گفت: بر بنیاد آئین نامه- دست او را باید ببری

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه