- سخن نگارنده 1
- سه ستایش نامه از نگارنده و نگاشته او 4
- دیباچه 12
- اشاره 14
- شعراء غدیر در قرن 09 14
- زیرنویسی برای سرودهها 27
- زندگی نامه ابن عرندس و نمونه سروده های او 35
- اصل پاره ای از سروده ها 55
- اشاره 57
- غدیریه ابن داغر حلی 57
- نمونه ای از سروده های او و سرآغاز چکامه هایش 61
- زندگی نامه 64
- اصل پاره ای از سروده ها 75
- اشاره 76
- غدیریه حافظ برسی حلی 76
- زندگینامه برسی 77
- سروده های برسی در ستایش و سوک راهبران دین و بررسی های تاریخی و ادبی در پیرامون آنها 88
- برگردان چکامه برسی با افزوده های ابن سبعی به آن 98
- برگردان چکامه برسی با افزوده های احمد نحوی به آن 105
- اصل پاره ای از سروده های برسی 153
- گزافگویی در برتر خوانی ها 156
- گزافگویی ها درباره بوبکر 163
- کار برگزیدن بوبکر به جانشینی پیامبر چگونه انجام شد؟ 164
- واکنش های علی در برابر گزینش بوبکر 175
- بازگو گران سخنرانی شقشقیه 178
- عربده های سخنسرای نیل 185
- برتری هایی که برای بوبکر شمرده اند 188
- منش ها و مایه های روانی اش 200
- بررسی گزارشی که می رساند بوبکر هرگز می گساری نکرد 205
- باده گساری از چه هنگامی ناروا شناخته شد؟ 210
- بوبکر در باز نمودن واژه های قرآن (ابا - کلاله) در می ماند 214
- مجتهدان بزهکار 219
- چون و چند آگاهی بوبکر از نامه خدا 221
- پیشوای خلیفه در باز نمایی برنامه پیامبر 223
- بررسی در زنجیره حدیث هایی که از زبان ابوبکر بازگو شده 224
- فراوانی آئین نامه های پیامبر و سنجش بوبکر با دیگران در آگاهی از آئین نامه ها 236
- جدایی برنامه بوبکر از پیامبر 242
- برداشت خلیفه درباره بهره مادر بزرگ 244
- برداشت های خودسرانه بوبکر 244
- برداشت وی درباره بهره مادر بزرگ پدری و مادری 245
- فرمان خدا را درباره نوادگان دختری پایمال کردند 246
- دختر زادگان ما فرزندان مایند 250
- داوری نادرست بوبکر درباره کیفر دزد 259
- برداشت خلیفه درباره بهره پدر بزرگ از مرده ریگ 260
- برداشت خلیفه در فرمانروائی بخشیدن به کهتران 262
- جانشین پیامبر برترین آفریدگان است 270
- جانشینی پیامبر از دیدگاه دیگران 272
- گفتار باقلانی 272
- حدیث سازی برای برده کردن مردم در برابر تبهکاران و بیدادگران 274
- گفتار تفتازانی 278
- گفتار قاضی ایجی 278
- گفتار ابو الثناء 280
- پیمان امامت چگونه بسته می شود 280
- گفتار ماوردی 282
- گفتار جوینی 283
- گفتار قرطبی 284
- برداشت عمر از جانشینی پیامبر و سخنان او در این زمینه 286
- نگاهی به جانشینی پیامبر از دیدگاه این گروه 288
- پیروی سنیان از برداشت بوبکر 294
- سخن وتری در برتری بوبکر وعمر بر همگان 299
- برداشت خلیفه از سرنوشت خدایی 301
- برداشت عایشه از سرنوشت خدایی 304
- از کیش برگشتگان سلیمی 305
- جانشین پیامبر قربانی نمی کند از بیم آن که کار وی را بایسته بیانگارند 305
- جانشین پیامبر فجاه را می سوزاند 308
- دستور خلیفه در داستان مالک 310
- خرده هایی که برای پشتیبانی بوبکر از خالد توان گرفت 317
- تبهکاریهای خالد در روزگار پیامبر و برانگیختن خشم او 328
بر هر چند برده ای حبشی باشد، اگر تو را بزند شکیبائی کن و اگر ترا کاری فرماید شکیبائی کنو اگر بهره تو را ببرد شکیبائی کن و اگر بر تو ستم ورزد شکیبائی کن و اگرتو را دستور به کاری داد که انجام آناز وابستگی تو به کیش خود می کاهدبگو می شنوم و فرمان من می برم و خونم را می دهم- و نه کیش خود را-
با دست آویز همین سخنان بوده که توده میگویند اگر امام تبهکاری نماید بر کنار نمی شود، نووی در روشنگری خود بر نگاشته مسلم که در کنار " ارشاد الساری = رهنمای راهروان " ج 8 ص 36 چاپ شده در زیر حدیث هائی که از " صحیح مسلم " یاد کردیم می نویسد: ازاین گزارش چنین باید دریافت: با کسانی که سرپرستی کارهارا بر گردن دارند در سرپرستی شان به کشمکش نپردازید و بر آنان خرده نگیرید مگر چنان کار بسیار زشتی را از آنان ببینید که می دانید به راستی با شالوده های اسلام ناسازگار است پس اگر چنین دیدید کارشان را ناپسند بشمارید و سخن درست را هر کجا بودید بر زبان آرید، ولی اینکه بر آنان بشورید و پیکار کنید- به برداشت همهمسلمانان- نارواست هر چند تبهکار و بیدادگر باشند و در این زمینه که سخن راندیم حدیث ها یکی از پشت دیگری توان آورد و سنیان همداستانندکه سلطان با تبهکاری بر کنار نمی شود- تا آن جا که می نویسد- اگر جانشین پیامبر به ناگهان دست به تباهی آلاید برخی گویند باید او را بر کنار کرد مگر پای آشوب و جنگ در میان آید و توده های سنی از فقه دانان و حدیث خوانان و عقیدت شناسان گویند نباید او را کنار زد هر چند تبهکاری و بیدادگری نماید و هر چه رااز آن مردم است تباه گرداند که با این شیوه نیز بر کنار نمی شود و نباید بر او شورید بلکه باید وی را اندرز و بیم دهند.
امینی گوید: پس عایشه و طلحه و زبیر و پیروان ایشان که پیمان شکستند و از کیش راستین به در شدند با چه دست آویزی بر سرور ما فرمانروای گروندگان