ترجمه الغدیر - جلد 13 صفحه 304

صفحه 304

بگوید گفتار خرده گیر را با دشنام و ناسزا بر کله اش نمی کوبید و آرزو نمی کرد که کاش کسی‌نزد او بود که بینی مرا در کوفته و شکسته و خرد آن هم پیش از آنکه خواست‌خود را به روشنی بنماید و مرد را به راه درست باز گرداند.

یا برداشت این‌جانشین پیامبر از سرنوشت، تنها در همان مرزی بود که فریاد توده هائی از پیروانش بازگو گر آن است و به این جا می کشد که بگوئیم همه کارهای ما آفریده خداست که در این هنگام سخن آن‌خرده گیر به جا بود چه خلیفه وی را دشنام می داد یا نه.

برداشت عایشه از سرنوشت خدایی

و آنچه از دختروی عایشه رسیده، گرایش به همین برداشت دومی است که چون خواست از شوریدن خود بر سرور ما فرمانروای گروندگان پوزشی خواهد و چون او را سرزنش کردند که چرا گونه از پرده ای که برای وی زده بودند بیرون شد و همچون زنان روزگار نادانی- پیش از اسلام- به خودنمائی برخاست پاسخ داد: سرنوشتی بود که برای من برگزیدند و سرنوشت را انگیزه هائی هست. این گزارش را سخنور بغدادی با زنجیره اش در " تاریخ " خود- ج 1 ص 16.- آورده است هر چند سخن دیگری ازوی که نیز بغدادی در تاریخ خود- ج 5ص 185- آورده ما را سرگردان می سازدکه به گزارش عروه، هیچ گاه عایشه ازرهسپار شدنش به سوی رویداد جمل یاد آرد مگر چندان می گریست که روسری اش تر می شد گفت ای کاش من نسیا منسیا بودم و به گفته سفیان ثوری نسیا منسیا همان لخته خون پلیدی است که هرماه از زنان جدا می شود.

که گویا رهسپار شدنش به سوی آن نبرد را گناهی‌سترک و سزاوار آن میشمرد که تا پایان‌روزگار بر آن بگرید و روسری اش را باسرشگ خویش تر سازد و چنان آرزوئی دردل بپروراند که دیدیم ولی این ناسازگار است با آن دست بهانه خنک که‌شالوده آن را از برداشت پدرش یا همان‌خلیفه ای گرفته که برای پاسخ به پرسشی که رود به او داشت جز دشنام راه گریزی نیافت.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه