ترجمه الغدیر - جلد 13 صفحه 98

صفحه 98

و پرده هائی را پس زده و نهفته هائی را آشکار گردانیدی

که از دیده بدکنشان پنهان است

همان بود که چون در میان آفریدگان جای گرفت

ناگاه نموده شد که‌درون آنها از سرب است و برون از سیم

مگر اندکی از مردان که بنیاد ایشان پاکیزه و پیراسته بود

سخنی نوشتی که بهری از آن را هم

شاید با خامه ای از روشنائی بر گونه سیه چشم زنان بهشتی نگاشت.

از آ ن روی بود که مردم،

دیگر گونه ای‌از نیروی نادانی های آمیخته به هم گردیدند.

یکی دوستدار است و دیگر دشمن کین توز

و اینجا گروه وابسته به خداوند چیره تر خواهد بود

بینی گنده ای هست که چون مرا در برابر خویش دید روی ترش کرد و برگشت

بی چون و چرا در پاکدامنی مادرش سخن است

و اگر او راستکار می بود فرزند وی نیز پاک نژاد می گردید.

اگر داستانی درباره بزرگ فرمانروای ما بشنود

بر می گردد

و اگر باز یادی از شیر تازان خداوند بکنی

بر سر خشم می آید. "

برگردان چکامه برسی با افزوده های ابن سبعی به آن

و نیز چکامه شیوا و آهنگینی- با قافیه را- دارد که فرمانروای گروندگان- درود بر او- را در آن می‌ستاید و ابن سبعی بر سر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه