ترجمه الغدیر - جلد 14 صفحه 103

صفحه 103

که آنان را اعضا شورا تعیین کرد برای سمت خلافت اظهار تردید کرد و آنگاه سالم برده زنی از انصار بود که وی را آزاد کرد و چون سالم بمرد میراث وی به آن زن رسید . ولی هیچکس بر آن سخن عمر اعتراضی نکرد و میان آن دو زمینه مخالف مقابله ای نکرد تا تضادی بیابدو بشگفت بیاید . توان گفت که ترک مخالفت با کسی که نه امیدی به کمک اوداریم و نه ترسی از گزند وی، دلیل بر راستی سخن او و درستی کردارش باشداما مخالفت نکردن با کسی که زیر و بالا بردن، امر و نهی، قتل و زندگی، زندان و آزادی به دست او است نه دلیلی دلپذیر بر راستی سخن او است و نه نشانه ای روشن بر این دعوی دارد . پایان گفتار جاحظ

نگاهی در یک سخن آزار دهنده

ما را نرسد که در دفاع ازخلیفه آنچه را ابن کثیر در تاریخ خود- 249 / 5 - گفته‌بر زبان آریم که: فاطمه از آنجا که زنی از افراد بشر بود و توقع عصمت از او نباید داشت ازکار بوبکر خشمناک شد و او را نکوهید و با وی سخن نگفت تا درگذشت و در ص 289 می نویسد: او نیز زنی از آدمیزادگان بود و چنانچه همه اندوهگین می شوند او هم اندوهگین شد چرا که معصوم بودن لازم نیست و مخالفت وی بابوبکر (ض) با وجود سخنی آشکار از رسول خدا (ص) جای دفاع ندارد . پایان

چه بگوئیم درباره‌این گونه گزافگوئی ها و غلط پرانی هاآن هم در برابر آیه تطهیر که درباره او و شوهر و پدر و پسرانش در کتاب خدای عزیز نازل شده؟

گزارشهائی از پیامبر درباره حدیث فاطمه هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده

اشاره

چه بگوئیم درباره این با آن که آوای پیامبر اکرم (ص) را در برابر خویش می یابیم که: فاطمه پاره ای از تن من است پس هر که او را بخشم آورد مرا بخشم آورده؟

و در عبارتی: فاطمه پاره تن من است هر چه او را آزرده ساخت مرا آزرده می سازد و هر چه او را خشمگین سازد مرا خشمگین می سازد .

و در عبارتی: فاطمه پاره تن من است هر چه او را خشمگین سازد مرا خشمگین

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه