ترجمه الغدیر - جلد 14 صفحه 140

صفحه 140

دست و پا کرده و گوید: چون ابن منبر بمرد گروهی از جوانان‌حلب گردش کنان بیرون شدند تا یکی شان‌بدیگری گفت چنان شنیده ایم که هیچکس از کسانیکه ببوکر و عمر دشنام می دهند نمیرد مگر آنکه خدای تعالی او را در گور خود به گونه خوک در می آردو شک نیست که ابن منبر آندو را دشنام می داده پس نظر همه شان بر آن قرار گرفت که بر سر گورش روند، برفتند و گور را شکافتند و دیدند که چهره اش به گونه خوک درآمده و رویش از سمت قبله به سمت چپ برگشته پس او را از گور بیرون کشیدند تا مردم تماشایش کنند سپس رایشان برگشت و بر آن شدند که او را به آتش بسوزانند و چنین کردند و سپس او را در گور نهادند و خاک بر او ریختند و برگشتند .

این روایت را علامه جردانی در مصباح الظلام آورده است . کتاب وی در سال 1301 نگارش یافته و در سال 1347 در مصر چاپ شده و گروهی از بزرگان بر آن‌تقریظ نوشته اند که آنان چنانچه از پایان کتاب بر می آید عبارتند از: دانشمند پاکدامن سید محمود انسی شافعی‌دمیاطی و علامه شیخ محمد جوده و علامه یگانه شیخ محمد حمامصی و جناب فاضل خردمند شیخ عطیه محمود قطاریه وعالم عامل شیخ محمد قاضی و حضرت شاعرخردمند محمد افندی فرزند علامه شیخ محمد نشار .

این یاوه هائی که پرانده‌اند هیچ نیست مگر بانگ جوشش کینه و نمایشی از دشمنی ها و اگر خواهی بگو نمونه ای است از مستی دوستی و تندروی‌های گزاف گویانه . راستی که هوس ها بینائی این گروه را از ایشان باز ستاننده تا کور شده اند و چنین دروغ های سراسر رسوائی و یاوه های آراسته را به ارمغان می آرند و بی اینکه از سرانجام آن پروا کنند و از گناه سخنشان بپرهیزند به آن می پردازند و چه بسیار فاصله است میان کارشان با ادب دین و ادب دانش و ادب نگارش و ادب پاکدامنی و ادب تبلیغات و انتشارات، به راستی آنان سخن یاوه ودروغ می گویند

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه