ترجمه الغدیر - جلد 14 صفحه 272

صفحه 272

پسرم علی و بزرگ خاندان، عباس

و حمزه آن شیری را که پاسدار حقیقت او است

و هم جعفررا - تا گزند مردم را از او به دور دارند .

ای فدای شما باد مادرم و همه زادگانش

شما در یاری احمد در برابر مردمان همچون سپرها باشید.

کارهای نیکو و سخنان شایسته سپاسگزاری که به آن برخاسته

اشاره

و این هم از کارهای نیکو و کوشش های شایسته سپاسگزاری که از سرور مکیان ابو طالب (ع) در یاری پیامبر (ص) دیده شد و هم پاسداری وپشتیبانی او از وی و خواندن مردم به وی و به کیش یگانه پرستی وی از آغاز بعثت تا بازپسین دم از زندگی ابو طالب

که لابلای آنها انباشته از گفته هائی‌است که هر جمله آن دلیلی آشکار است، هم بر اسلام درست و ایمان سره او و هم بر تسلیم او در برابر پیام خداوندی و اکنون بیا تا ببینی سنیان چه آورده اند:

1ابن اسحاق گوید: ابو طالب در میان کاروانی برای بازرگانی آهنگ شام داشت و چون آماده بیرون رفتن شد و پای در راه سفر نهادرسول خدا (ص) به نزد او آمد و مهارشترش را گرفت و گفت عمو مرا که نه پدری دارم و نه مادری به که می سپاری؟ ابو طالب را در دل بر او سوخت و گفت‌به خدا سوگند که او را نیز با خود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه