ترجمه الغدیر - جلد 14 صفحه 296

صفحه 296

دست راست من بایست و با من نماز بگزار او گفت ای رسول خدا بروم و از پدرم ابو طالب دستوری بگیرم وی پاسخ داد برو که او دستورش را به تو خواهد داد پس به نزد او شد و برای پیروی از وی دستوری خواست او گفت فرزندم می دانیم که محمد از هنگامی که بوده امین خدا بوده به سوی‌او رو و از او پیروی کن تا راه یابی و رستگار شوی پس علی (ع) بیامد و رسول خدا (ص) را دید که در مسجد به‌نماز ایستاده پس در سمت راست او بایستاد و با او نماز گزارد پس ابوطالب بر آندو گذشت و دید نماز می گزارند گفت ای محمد چه می کنی گفت خدای آسمان ها و زمین را می پرستم و برادرم علی نیز با من است آنچه را من‌می پرستم او هم می پرستد و من تو را به پرستش خدا یگانه و قهار و می خوانم ابوطالب از شادی بخندید چنانکه دندان های او نمایان شد و چنین سرود و گفت:

" به خدا سوگند که دست اینان‌همه هرگز به تو نرسد

تا من در میان خاک ها پنهان و به دست گور سپردم شوم . "

تا آخر شعرهائی که در بخش " سروده های ابوطالب . . . "آوردیم .

سخن ابوطالب: خود را به پهلوی عمو زاده ات پیوند زن

ابن اثیر آورده است که ابوطالب، پیامبر (ص) و علی را دید که نماز می گزارند و علی در سمت راست او است پس به جعفر (ص) گفت: " خود را به پهلوی عموزاده ات پیوند زن و در سمت چپ او به نماز بایست . " مسلمان شدن جعفر اندکی پس از مسلمان شدن برادرش علی بود و ابوطالب گفت:

" ای ابویعلی (کنیه حمزه) بر کیش احمد شکیبا باش

و نمونه ای برای کیش (یا آشکار کننده آن) باش تا با شکیبائی به پیروزی رسی آنکس را که از نزد پروردگارش، حق را آورده است

به راستی و با اراده، پاسدار و پشتیبان باش و حمزه کافر مباش

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه