ترجمه الغدیر - جلد 14 صفحه 299

صفحه 299

ابو علی موضح عمری علوی یاد کرده چنانچه در کتاب وی الحجه ص 69 می بینیم .

امینی گوید: نزدیکی و خویشاوندی تنها اگر هم کسی را به پشتیبانی دیگری وادارد کاربردش تا مرز معینی است ولی اگر کار به فدا کردن فرزندی همچون امیرالمومنین بیانجامد که پدرش او را دوست تر از همه چیز دارد در این هنگام هر کس هم باشد از فداکاری باز می ایستد و پدر به سادگی نمی تواند که هر شب فرزندش را در معرض مرگ درآرد و او را در بستر کسی که ممکن است کشته شود بخواباند تا جان برادرزاده را برهاندمگر این که انگیزه ای دینی او را وادار به این کار کند و این است همان‌معنی پیروی ابوطالب از کیش یگانه پرستی راستین که گفتگوهائی هم که با شعر در میان پدر و پسر درگرفت همین را میرساند که می بینی، فرزند، آشکارا سخن از پیامبری به میان می آرد و پدر نیز انکار نمی کند و نمی گوید که این فداکاری تنها به انگیزه غیرت خویشاوندی است و خود غافل از این نیز نمی شود که پسرش را در کمکی که می کند تشویق نماید و از برخاستن به آن دلسرد نکند (درود خدا بر این‌پدر و زادگانش)

ابوطالب و پسر زبعری

قرطبی در تفسیر خود ص 406 می نویسد: سرگذشت نگاران آورده اند که روزی پیامبر (ص) به سوی کعبه بیرون‌شد و خواست نماز بگزارد چون داخل نماز شد ابوجهل (لع) گفت کیست که به سوی این مرد برخیزد و نماز او را تباه سازد پس ابن زبعری برخاست و از درون یک شکنجه، خون و سرگین به در آورد و با آن، روی یپامبر (ص) را بیالود پس پیامبر (ص) که از نماز خود روی برتافت به نزد عمویش ابوطالب‌شد و گفت عمو نمی بینی با من چه کرده‌اند ابوطالب پرسید چه کس با تو چنین کرد؟ پیامبر (ص) گفت: عبد الله بن زبعری ابوطالب برخاست و شمشیرش رابر روی شانه اش نهاد و با او روان شد تا نزدیک آن گروه رسید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه