ترجمه الغدیر - جلد 14 صفحه 32

صفحه 32

پیامبر در گرفت تا برخی از ایشان گفتند او را در مکه - زادگاه وجای پرورشش - به خاک می سپاریم و برخی: در مسجد وی و برخی: در گورستان بقیع و برخی: در بیت المقدس‌آرامگاه پیامبران، تا بوبکر ایشان را از آنچه می دانست آگاهی داد و ابن‌زنجویه گفت این آئین نامه ای است که از میان همه کسانی که با پیامبر به مدینه کوچیدند یا در آن شهر وی را یاری کردند تنها بوبکر راست رو آن راگزارش کرده و دیگران از اندیشه خود به سخن او بازگشتند .

امینی گوید: از این گزارش بی زنجیره ای که از زبان عایشه آورده اند بیشترین چیزی که در می یابیم این است که بوبکر دو حدیث از پیک خداوند - درود خدا بر وی‌و خاندانش - آورده که میان کسانی که در آنجا می بودند در آن دو زمینه او آن را شنیده بود و بس . پس اگر بیائیم و هر چند با تیری که در تاریکی بیاندازیم و خود را با زور به‌تاخت واداریم - تنها با این دست آویز- بوبکر را از همه یاران پیامبر - داناتر بشماریم - آن هم از کسانی که در آنجا نیز نبوده یا آن دو حدیث را می دانسته ولی آن هنگام در یاد نداشته اند - پس چه باید گفت درباره کسانی که هزاران از حدیث های فراهم آمده ای را گزارش کنند که هیچ یک از آن ها یا بیشتر آن ها را بوبکر گزارش‌نکرده - و با این همه هیچکس از ایشان‌را نیز داناتر از همه یاران پیامبر -یا دست کم داناتر از بوبکر - نشمرده اند؟

مگر او همان نیست که چنان برداشت های نسنجیده و شگفت آوری درباره " اب " و " کلاله " و " بهره نیا و مادر بزرگ پدری و مادری از مرده ریگ نواده " و دیگر اندیشه های ناسنجیده داشته مگر نه او آئین نامه های ارجمند پیامبر را از ماننده های مغیره پسر شعبه و محمد پسر مسلمه و عبد الرحمن پسر سهیل و دیگر مردمان ناچیز فرا می گرفت؟

گویا ابن حجر (= سنگ زاده) مردم را نیز مانند خود انگاشته و می پندارد که آنان نیز زاده سنگ اند که تنها می شنوند ولی چیزی را با خرد خویش روبرو

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه