ترجمه الغدیر - جلد 14 صفحه 47

صفحه 47

4- چون عمر پسر عبد العزیز به جانشینی پیامبر نشست در یک‌سخنرانی خود گفت به راستی فدک از دارائی هائی بوده که خداوند به پیک خود ارزانی داشته و مسلمانان نیز برای به دست آمدن آن نه اسبی دواندندنه سپاهی در کار گرفتند . پس فاطمه آن را از پدرش بخواست و او گفت ترا نرسد که درخواستی از من کنی و مرا نرسد که بتو دهم، این بود که درآمد آن را به هزینه در راه ماندگان می رسانید و سپس که بوبکر و عمر و عثمان‌و علی به سرپرستی توده نشستند همان برنامه پیک خداوند - درود و سلام خدابر وی - را درباره آن پیاده کردند تامعاویه فرمانروائی یافت و آن را تیول‌مروان پسر حکم گردانید و مروان آن رابه پدرم و عبد الملک بخشید و پس از آن دو به من و سلیمان و ولید رسید و چون ولید بر سر کار آمد از وی و سلیمان درخواست کردم بهره خود را به من باز گذارند آن دو نیز بپذیرفتند تا همه آن به دست من افتاد و مرا هیچ‌دارائی دوست تر از آن نبود گواه باشید که من آن را برگرداندم و برای همان هزینه هائی نهادم که در آغاز ویژه آن بود.

5- پس تا آن گاه که عمر پسر عبد العزیز فرمان می راند فدک در دست فرزندان فاطمه بود تا یزید پسر عبد الملک بر سر کار آمد و از ایشان باز ستاند و دوباره به چنگ مروانیان افتاد که همچنان دست به دست‌بگردانند تا جانشینی پیامبر از میان‌ایشان به در رود

6- و چون ابوالعباس سفاح بر تخت نشست آن را به‌عبد الله پسر حسن پسر حسین پسر فرمانروای گروندگان علی باز گرداند.

7- سپس که ابو جعفر منصور پادشاه شد آن را از دست حسنیان باز گرفت.

8- سپس مهدی پسر منصور آن را به نوادگان‌فاطمه - درود بر او - پس داد.

9- سپس موسی پسر مهدی و برادرش آن را ازدست فاطمیان گرفتند و همچنان در دست ایشان بود تا مامون فرمانروائی یافت .

فرمان نامه مامون درباره فدک

10- مامون در سال 210 آن را به فاطمیان برگردانید و در این زمینه نامه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه