ترجمه الغدیر - جلد 14 صفحه 80

صفحه 80

باز هم وی را نشناخت در همین هنگام که گفتگو می داشتیم ناگهان سر و کله مردپیداشد گفتیم همین است . گفت " شما درباره مردی برای من خبر آورده اید که در روی او اثر و چشم زخمی از شیطان هست " پس او روی آورد تا کنار ایشان ایستاد و سلام نگفت رسول خدا (ص) او را گفت ترا بخدا سوگند می دهم‌آیا هنگامی که تو در کنار مجلس ما ایستادی گفتی که در میان قوم کسی برتر از من یا بهتر از من نیست؟ گفت‌به خدا آری سپس داخل شد و بنماز ایستاد رسول خدا (ص) گفت چه کس این‌مرد را می کشد؟ ابوبکر گفت من پس بروی درآمد و دید نماز می خواند پس گفت سبحان الله آیا مردی نماز خوان را بکشم؟ با آنکه رسول خدا (ص) از قتل نمازگزاران نهی کرده پس بیرون شد، رسول خدا گفت چه کردی؟ گفت خوش نداشتم مردی را که در حال نماز است بکشم زیرا تو خود از قتل نمازگزاران منع کردی، دوباره پرسید کیست آن مردرا بکشد؟ عمر گفت من و داخل شد دید او پیشانی بر زمین نهاده عمر گفت بوبکر برتر از من بود، پس بیرون شدو پیامبر (ص) او را گرفت باز ایست گفت دیدم پیشانی اش را در برابر خدا به خاک نهاده خوش نداشتم او را بکشم پس گفت کیست آن مرد را بکشد علی گفت من پس گفت اگر بتوانی

بیابی اش . پس به جای وی درآمد و دید بیرون رفته پس‌به نزد رسول خدا (ص) برگشت پس او را گفت: باز ایست گفت دیدم بیرون رفته بود گفت اگر کشته می شد دو نفر هم در میان امت من - از اول ایشان تاآخر - اختلاف نمی کردند .

این سرگذشت‌مربوط است به ذو الثدیه سردار شورش نهروان که امام امیرالمومنین علی بنابر آنچه در صحیح مسلم و سنن ابو داود آمده در آن گیر و دار وی را کشت. ثعالبی در ثمار القلوب می نویسد - ص 232 - ذو الثدیه - پیشوای خوارج است و بزرگ ایشان، که آنان را گمراهی می آموخته، پیامبر (ص) دستور

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه