ترجمه الغدیر - جلد 16 صفحه 28

صفحه 28

به اسلام گرویدی که جوانان از تو پیشی جستند، حویطب گفت: از خدا یاری می خواهیم، به خدا سوگند من بارها می خواستم مسلمان شوم و در همه ی موارد پدرت مانع من می شد و می‌گفت: برای یک دین تازه، سرفرازی ات‌را پائین می آوری و کیش پدرانت را رهامی کنی و پیرو می گردی؟ مروان خاموش‌شد و از آن چه به وی گفته بود پشیمان‌گردید. تاریخ ابن کثیر 70:8.

حکم در قرآن

ابن مردویه آورده است که بوعثمان نهدی گفت چون مردم با یزید بیعت کردند مروان گفت: این به همان شیوه ی بوبکر و عمر است- تا پایان داستان که یاد شد- پس عائشه گفت: آن آیه در باره ی عبد الرحمن نازل نشده ولی این آیه درباره ی پدرت نازل شده که: فرمان نبر هر سوگند پیشه ی حقیر را که عیبجو و پادوی سخن‌چینی است سوره ی قلم آیه 10.

برگردیدبه: الدر المنثور 251 و 41:6، سیره‌حلبی 337:1، تفسیر شوکانی 263:5، تفسیر آلوسی 28:29 سیره زینی دحلان در کنار سیره حلبی 245:1. و ابن مردویه آورده است که عایشه به مروان گفت: شنیدم پیغمبر به پدر و جد تو- ابو العاص بن امیه- می گفت مقصود از شجره ی ملعونه که نام آن در قرآن آمده شمائید.

گزارش بالا را، هم سیوطی در الدر المنثور 191:4 آورده است و هم حلبی در سیره 337:1 و هم شوکانی در تفسیر خود 231:3 و هم آلوسی در تفسیر خود. و در عبارت قرطبی در تفسیر او 286:10 گزارش را به این گونه می خوانیم:

عایشه به مروان گفت: خدا پدرت را هنگامی لعنت‌کرد که تو در صلب او بودی، پس تو پاره ای از لعنت خدا هستی و سپس گفت (و پاره ای از) شجره ی ملعونه که نام آن در قرآن آمده است.

ابن ابی حاتم از زبان یعلی بن مره آورده است که رسول (ص) گفت " بنی امیه رادیدم بر منبرهای زمین، و زود است که‌بر شما سلطنت نمایند و بیابید که ایشان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه