ترجمه الغدیر - جلد 17 صفحه 37

صفحه 37

رفتار عثمان با عمار یاسر

اشاره

1- بلاذری در " انساب الاشراف می نویسد: " در خزانه‌عمومی در مدینه کیسه ای آکنده از جواهرات و زیور آلات بود. عثمان مقداری از آنرا برداشت تا یکی از افراد خانواده اش خود را با آن بیاراید. پس مردم او را در اینمورد بباد انتقاد گرفتند و سخنان تند باو گفتند بطوریکه او را بخشم آوردند تا در نطقی گفت: از این غنائم (یا اموال عمومی) هر قدر احتیاج داشته باشیم بر میداریم گرچه عده ای را خوش نیاید. در این هنگام، علی (ع) به‌او گفت: بنابراین از این کارت جلوگیری خواهد شد و نمیگذاریم دست به‌آنها دراز کنی. و عمار یاسر گفت: خدا را گواه میگیرم که من نخستین کسی‌باشم که آن را خوش ندارد. عثمان گفت: در برابر من ای پسر زن... گستاخی میکنی؟ او را بگیرید. عمار را دستگیر کردند. عثمان (به دار الخلافه) وارد شد دستور داد او را آوردند و بنا کرد به زدن او تا بیهوش شد. آنگاه او را بیرون بردند تا بمنزل " ام سلمه " همسر پیامبر خدا (ص) رساندند. از نماز ظهر و عصر و مغرب باز ماند. وقتی به هوش آمد وضو گرفته نماز گزارد و گفت: خدا را شکرکه اولین روزی نیست که در راه خدا آزار و شکنجه می بینم. هشام بن ولیدبن مغیره مخزومی- از آنجهت که عمار همپیمان قبیله ی بنی مخزوم بود- برخاسته به عثمان گفت: ای عثمان در مورد علی (ع) از او و قبیله و قوم و خویشانش ترسیدی (و در برابر اعتراضش سکوت کردی) اما در مورد ما

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه