ترجمه الغدیر - جلد 19 صفحه 104

صفحه 104

12- قحذمی می گوید ک چون معاویه به مدینه در آمد، چنین نطق کرد: " مردم ابو بکر- رضی الله عنه- خواستار دنیا نشد و دنیا نیز بسراغش نرفت. عمر دنیا به سراغش رفت، ولی او نخواستش. عثمان به دنیا دست یافت و دنیا نیز بر او دست یافت، اما من دنیا به سویم گراید و من به‌او گرویدم، من فرزند دنیایم و او مادرم و من فرزندش. اگر مرا بهترین فردتان نمی دانید من برای شما بهتر از دیگرانم ".

و دیگر سخنان که نمودار هدف ها و آمال معاویه است و می رساند که در پی مال و منال و لذائذ دنیوی می دویده و در پی سلطنت بوده است.

پسر عمر بدعت های پدرش را احیا می کند

در اینجا، در جریان بررسی اخبار تاریخی یی که درباره پسرعمر هست، می رسیم به این موضوع که از بدعت های پدرش پیروی کرده و نظریات وی را که بر خلاف قرآن و سنت بوده به عنوان آئین خویش برگزیده است0 آنهم بعد از روشن شدن حقیقت برایش، و " پس از آنکه هدایت از گمراهی باز شناخته گشته است ". " چه می پندارند که هرگاه کار زشتی مرتکب می شوند می گویند پدران خویش را در حال انجام آن دیده ایم، و خدا به ما دستور انجامش را داده است؟ "

ازآن جمله اینها:

1- حافظ هیثمی در " مجمع الزوائد " می نویسد: از پسر عمر درباره متعه پرسیدند، گفت: حرام است. گفتند: بن عباس معتقد است اشکالی ندارد. گفت: بخدا ابن عباس می داند که پیامبر خدا (ص) درجنگ خیبر از آن نهی کرده است.

" بیهقی می نویسد: " از پسر عمر درباره متعه نساء پرسیدند، گفت: حرام است مگر عمر بن خطاب- رضی الله‌عنه- اگر کسی را که متعه کرده بود می گرفت، سنگباران نمی کرد؟. "

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه