- تقریظ آیه الله سید صدر الدین صدر بر غدیر 1
- تقریظ حجه الاسلام و المسلمین شیخ مرتضی آل یاسین 3
- تقدیر نامه ای از حجه الاسلام سید محمد شیرازی 5
- چند تقریظ گرانقدر 8
- شعراء غدیر در قرن 09 12
- نکوهش گزافه گویی در برتر خوانی ها 12
- بیعت کردن پسر عمر و خود داریش از بیعت 40
- اجماع و اتفاق عمومی بر بیعت یزید 54
- گفته ها و کارهای عجیب پسر عمر 63
- عقیده پسر عمر درباره جنگ داخلی و نماز 77
- اکنون بیایید به سراغ نماز پسر عمر برویم 85
- بهانه دیگر پسر عمر 92
- پسر عمر بدعت های پدرش را احیا می کند 104
- روایات پسر عمر 109
- روایاتی در تمجید خلفای سه گانه آورده اند 118
- رجال سندش 119
- بررسی مناقب ابوسفیان 127
- محبوبترین اصحاب نزد پیامبر 136
- درنده خلیفه شناس و معجزه ای برای خلفا 143
- ریگ ها در دست خلفا تسبیح می گویند 156
- آمدن خلفا به نزد پیامبر نیز به ترتیب خلافت یافتن آنان است 157
- حمله عاصمی به شیعه به استناد حدیثی سست 164
- آیا واقعا سه خلیفه مژده بهشت گرفته اند 166
- آیا حسین از سه خلیفه و از معاویه تجلیل می کند؟ 171
- بررسی روایتی که آن ده تن را از بهشتیان معرفی می کند 181
- روایتی از ابوذر در فضیلت عثمان و.. 199
- آیاتی که در مناقب خلفا نازل کرده اند 204
- فضیلت تراشی برای معاویه پسر ابو سفیان 211
- روایاتی مستند از پیامبر در نکوهش معاویه 212
- بررسی سند این روایت 216
- بررسی رجال سند این روایت 218
- نظری به رجال سندش 219
- سخنانی از علی در نکوهش معاویه 226
- سخنانی از یاران بزرگ پیامبر در نکوهش معاویه 239
- یک زن در برابر معاویه او را نکوهش و علی را ستایش می کند 253
- تبار معاویه 257
- عایشه معاویه را به فرعون تشبیه می کند 263
- گفتگوی دلیرانه یکی از یاران علی با معاویه در زندان 265
- داوری یک تن دیگر درباره معاویه 268
- محاکمه معاویه و صدور رای در حقش 271
- شرابخواری معاویه 274
- ربا خواری معاویه 282
- معاویه نماز را در سفر تمام می خواند 292
- بدعت اذان گفتن برای نماز عید 293
- معاویه نماز جمعه را چهارشنبه می خواند 299
- بدعت دو خواهر را همزمان به همسری داشتن 304
و کوچککننده و پیوسته به اظهار نظرهای پوچ و احمقانه خودش مثل: روایتی که احمدحنبل از قول پسر عمر آورده که گفت: " ما در زمان پیامبر (ص) می گفتنم: رسول خدا از همه مردم برتر است، بعد ابو بکر بعد عمر، و علی بن ابی طالب سه امتیاز دارد که اگر یکی از آنها مال من می بود برایم از رمه ها و نعمت های مادی فراوان دوست داشتنی تر بود: این که رسول خدا دخترش را به همسری او در آورد و برایش فرزند زاد، و همه درهای مسجد را بست جز دری که از خانه او باز می شد، و در جنگ خیبر پرچم را به او داد. " یا این روایت که " از پسر عمر پرسیدند: نظرت درباره علی و عثمان- رضی الله عنهما- چیست؟ گفت: درباره عثمان،خدا از او در گذشت و مایل نبودید در گذرد. درباره علی، او پسر عموی رسول خدا و داماد او است. "
می بینم ابوبکر و عمر و عثمان را با شخصیت پیامبر اکرم (ص) می سنجید و به دقتاندازه گیری می کند و حد و مقام و وزن و قرارشان را معین می نماید و ازعلی بن ابی طالب (ع) در می گذرد و او را به حساب نیاورده قابل سنجش نمیبیند.
احمد حنبل این روایت را از پسر عمر ثبت کرده است: " رسول خدا (ص) صبحگاهی بعد از بر آمدن آفتاب بهسراغ ما آمده، گفت: پاسی مانده به فجر دیدم پنداری کلیدها و موازین را به کفم نهاده اند. کلیدها که همین کلیدها است. اما موازین آنها است کهبه وسیله اش وزن می کنند و می سنجند. آنگاه من در کفه ای قرار گرفتم و امتم در کفه دیگر و کفه من چربید. بعد ابو بکر را آورده با امتم سنجیدند هموزن در آمد. سپس عمر را آوردند هموزن در آمد آنگاه عثمان را آوردند هموزن در آمد. سپس موازین بهیکسو شد. "
پسر عمر با این افسانه که خود ساخته و بافته، خواسته نظرش را در مورد تفاوت مقام اصحاب و برتریآنان بر یکدیگر تثبیت نماید و این حرفش را که از ابو بکر و عمر و عثمانگذشته تفاوتی درمیان نیست و مردم برابر و همسانند.