ترجمه الغدیر - جلد 19 صفحه 274

صفحه 274

شرابخواری معاویه

1- پیشوای حنبلیان، احمد حنبل در " مسند " ش روایتی ثبت کرده از طریق عبد الله بن‌بریده. می گوید: می و پدرم رفتیم به دربار معاویه. ما را بر فرشی نشاند. بعد دستور داده برایمان خوراک آوردند و خوردیم، سپس دستور داد شراب آوردند و خودش نوشید و از آن جامی تعارف پدرم کرد. آنگاه گفت: من از وقتی پیامبر خدا (ص) حرامش‌کرده نخورده ام. آنگاه معاویه گفت:من زیبا ترین جوان بودم درمیان قبیله‌قریش و از همه خوش خور تر و از هیچ چیز وقتی جوان بودم بیش از دوغ و اسنان خوش صحبتی که برایم صحبت کند خوشم نمی آمد.

2- ابن عساکر در تاریخش روایتی ثبت کرده از طریق عمیربن رفاعه. می گوید: " عباده بن صامت در شام بود. قافله ای که شراب بار داشت از کنارش می گذشت. پرسید:این ها چیست؟ روغن زیتون است؟ گفتند: نه، شراب است که به " فلانی" می فروشند. پس تیغی از بازار برگرفته بطرف قافله رفت و همه مشگ های شراب را پاره کرد. ابو هریره درآن زمان در شام بود " فلانی " به ابوهریره پیغام داده که جلو برادرت- عباده- را نمی گیری؟ روزها می رود به بازار و اجناس اقلیت های مذهبی رااز بین می برد و شب ها در مسجد می نشیند و کاری جز انتقاد و فحش دادن به مقدسات و نوامیس ما ندارد. جلو برادرت را بگیر و نگذار ما را اذیت کند.

ابو هریره به راه افتاد و رفت پیش عباده و گفت: چکار داری تو به معاویه !

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه