ترجمه الغدیر - جلد 20 صفحه 197

صفحه 197

گفتگوی برادر معاویه با جعده

1- ابو عمر در " استیعاب "می نویسد: " عبدالرحمن بن غنم- صحابی- از دینشناسترین افراد شام بود و هم او بود که عامه تابعان شام را فقه آموخت، و قدر و منزلتی بلند داشت و همان است که ابو هریره و ابو درداء را در " حمص " وقتی بعنوان نماینده معاویه از حضور علی می رفتند مورد نکوهش قرار داد و از آن جمله گفت: از شما عجیب است، چطور این کاری که کردید و پیغامی که آوردید برای شما روا است شما از علی می خواهید تعیین خلیفه را به شورا واگذارد حال آنکه میدانید مهاجران و انصار و مردم حجاز و عراق با وی بیعت کرده اند و کسانی که باوی موافقت نموده اند بهتر از آنهایند که با وی بیعت ننموده اند؟ معاویه را که از اسیران آزاد شده است که حق خلافت ندارند چه ربطی به شورا و چه دخالتی در آن؟ او را که خود پدرش ازسران قبائل مشرک و مهاجم به اسلامند؟

آن دو از ماموریت خویش پشیمان گشتند و در حال توبه نمودند. خدایشان رحمت کند و بیامرزد ".

2- مردی از شامیان- در اثنای نبردهای صفین- به میدان آمده در میان دو سپاه بانگ برداشت: آی ابوالحسن آی علی به نبرد من بیا. علی به نبردش پیش رفت تا بجائی که گردن اسبشان ردیف گشت و در میان دو سپاه قرار داشتند. گفت: علی تو پیشاهنگ اسلامی‌و افتخار هجرت داری. آیا اجازه میدهی پیشنهادی بکنم که از خونریزی جلوگیری کند و این جنگ ها را بتاخیر اندازد تا تصمیم خود را بگیری؟ علی گفت: چه پیشنهادی؟ گفت: تو بر میگردی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه