ترجمه الغدیر - جلد 20 صفحه 29

صفحه 29

بنابراین به پدرت که پدر ما است افتخار جوی، زیرا پسر حرب (یعنی ابوسفیان) در میان قوم و قبیله اش مقامی مهم دارد

این که جماعتی (یعنی‌بنی هاشم) را به همدوشی برگزینی که با ایشان تناسبی و مناسبتی نداشته باشی ننگی نابخشودنی است

بنابراین ازآنان دوری نما، زیرا خدا تو را از ایشان دور گردانیده و از هر فضیلتی که مایه برتر ی ایشان است

چون نامه اش به " زیاد " رسید برای مردم چنین نطق کرد: از پسر زن جگر خوار، و سر دسته منافقان شگفت است که مرا از تصمیمات خویش می تر ساند در حالی که میان من و او پسر عموی رسول خدا (ص)در میان مهاجران و انصار وجود دارد.

بخدا اگر او به من اجازه بفرماید که به جنگ وی بروم، ضربات شمشیرم را به‌مردم نشان خواهم داد. گفته اش به اطلاع علی- رضی الله عنه- رسیده به زیاد نوشت:

پس از سپاس پروردگار و ستایش پیامبر (ص)، من ترا به آن کار دولتی گماشته ام و هنوز هم اختیار آن کار بامن است. ابو سفیان با تصورات بی پایه و ناروا و دروغگویی حرفی پرانده است که حرفش مایه میراث بری یا انتساب خویشاوندی‌نمی تواند شد- یابعبارتی دیگر: تو به استناد آن سخت نمی توانی ادعای نسبت خویشاوندی یا میراث کنی- و معاویه (مثل شیطان) از پیش روی انسان و پشت سرش و از چپ و راستش رخنه‌و نفوذ می نماید بنابراین از او بر حذر باش برحذر باش! والسلام.

مخالفت با انتساب زیاد به ابوسفیان

ابوبکره، برادر زیاد- برادر او از مادرش سمیه- وقتی شنید معاویه، زیاد را براد ر خویش خوانده و او به این انتساب رضایت داده خشمگین گشت و سوگند خورد که هرگز با او سخن نگوید و گفت که: " قبول آن به معنی تصدیق زناکاری مادرش می باشد وترک نسبت پدریش. بخدا قسم هرگز تصور نمی کنم که سمیه ابو سفیان را دیده باشد. وای براو! با ام حبیبه- همسر پیامبر (ص) (دختر ابوسفیان) چه خواهد کرد؟ آیا می خواهد به عنوان اینکه با او خویشاوند و محرم است او را ببیند؟! اگر ام حبیبه از او رو بگیرد آبروی او خواهد رفت و اگر ام حبیبه را ببیند

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه