ترجمه الغدیر - جلد 21 صفحه 183

صفحه 183

ریخته و رهسپار شدیم ".

" امینی " می گوید: در اینجا ما هیچ سخنی نمی گوئیم و در اسناد باطل آن نمی خواهیم مطلبی ذکر کنیم و راویان این داستان را که " ابن حضرمی " را " خیرالبشر " نامیده اند، ملامت نمی کنیم، ادعایی کذب فاحش و چیزی که هیچیک از امت آن را نگفته اند. بر خدا دشوار نیست که همه سپاهیانی را که " عمر " بسیج کرده، صاحب کرامت بکند، اما معنی این سخن را که " خاک این زمین، جسد مردگان را بیرون می اندازد " نمی فهمیم. چنین کاری در کدام سرزمین و کدام ناحیه‌تا کنون صورت گرفته و آیا چنین خاصیتی از خاک قابل قبول است؟

و آیا خاک اختصاصا آگاهی بر آن دارد یا نه؟ و آیا تا امروز چنین خاصیتی دیده شده یا نه؟ و چرا این ویژگی در میان سرزمینهای عالم فقط به این ناحیه اختصاص یافته است؟ و چرا این ویژگی را در خصوص این مرده انجام نداده؟ و آیا پس از نبش قبر، اینگونه پرتو افشانی امکان دارد، که چشمانشان را خیره ساخته و پنداشتند که در قبر نیست و قبر را ترک گفته و جایی رفته که معلوم نیست و پرتو های خود را آنجا نگه داشته است؟ من که این پرسشها را جوابی ندارم.

و در توانایی راوی یا پردازنده این قصه و شنونده آن هست که به این پرسشها پاسخ بگویند یا نه، نمی دانم.

لشگری به دعای سعد از آب گذر می کند

" عمر بن خطاب رضی الله عنه لشکری به مدائن کسری فرستاد. چون لشکر به کنار دجله رسید، کشتی را نیافتند. سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه که فرمانده لشکر بود، و خالد بن ولید رضی الله عنه، گفتند: ای دریا، تو که به فرمان خدا جاری هستی، پس ترا به حرمت محمد صلی الله علیه و اله و عدل عمر رضی الله عنه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه