ترجمه الغدیر - جلد 21 صفحه 265

صفحه 265

این عمل قرار داده، دیگر خوردن یک مرغ بطور کامل که انسان را دل مشغول می کند و از آن مقام باز می دارد!

و آیا ریاضت، شرط پیدایش نیروی نفسانی و ملکات فاضله می تواند باشد، ولی شرط بقاء آن نیرو نمی تواند باشد؟ آیا اشتغال به این لذایذ آن احوال روحی را از بین می برد و ریاضت آن احوال را پدید می آورد؟ از این طایفه، این مشکلات را بپرس هر گاه جواب دادند، اینجانب را آگاه کن.

عبدالقادر در یک شب چهل بار محتلم می شود

" شعرانی " در " طبقات الکبری " 110:1 نوشته: " شیخ عبد القادر گیلانی رضی اله عنه می گفت: مدت بیست و پنج سال تمام، در بیابانهای عراق تنها و بیکس اقامت کردم. نه کسی را شناختم و نه کسی مرا شناخت. طوایفی از مردان غیب و جن نزد من آمدند و راه خدا شناسی را به آنها تعلیم می داد و خضر در آغاز ورودم به عراق با من همراهی و رفاقت کرد در حالی که من او را نمی شناختم، و شرط کرد که با او مخالفت نکنم. او به من گفت: در اینجا بنشین و من سه سال در همان جا که او گفته بود، نشستم. هر سال می آمد و می گفت: در همین جا باش تو بیایم. می گوید در خرابه های مداین ماندم، و در این مدت به انواع تا من نزد مجاهده با نفس مشغول بودم آب می نوشیدم و از چیزهای دور ریخته می خوردم، یک سال نه می خوردم و نه می نوشیدم و نه می خوابیدم. یک شب که هوا خیلی هم سرد بود در ایوان کسری خوابیدم، و محتلم شدم. برخاستم و رفتم در شط غسل کردم. سپس خوابیدم و محتلم شدم و رفتم در شط غسل کردم. و این، در آن چهل بار تکرار شد که من غسل می کردم، سپس به بالای ایوان صعود کردم که مبادا خوابم ببرد ".

" امینی " می گوید: حالات این مرد عارف را، که معلم گروه زیادی از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه