تحقق غدیر و دستاوردها صفحه 12

صفحه 12

«وسبي اهلك كالعبيد، وصفدوا في الحديد؛ و خاندانت چون بردگان به اسارت درآمدند و در غل و زنجير گرفتار آمدند».

تاريخ موارد زيادي از رفتار رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين‌عليه السلام با بردگان را برشمرده است، به عنوان مثال: مشركان به جنگ مسلمانان رفتند تا پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را از ميان بردارند و اسلام را نابود كنند، اما خدا پيامبرش و مسلمانان را ياري نمود و آنان پيروز شدند و شماري از مشركان را اسير كردند. آن روز به شب رسيد و صبح روز بعد پيامبراكرم‌صلي الله عليه وآله وسلم به مسلمانان فرمود: ديشب را تا صبح از صداي ناله يكي از اسيران به خواب نرفتم.

موارد ديگري نيز داريم كه آن بزرگواران، اسير را گرامي داشته، با آنان رفتاري محترمانه داشتند و حتي نسبت به كساني كه به جنگ شان آمده بودند بد روا نمي‌داشتند. حال آيا با اسيران خاندان رسالت اين گونه رفتار شد؟ بي‌ترديد پاسخ منفي است، چرا كه …

از كربلا تا كوفه‌

حضرت بقية اللَّه‌عليه السلام توصيفي جان سوز از نحوه بردن بانوان خاندان عترت به كوفه ارائه مي‌دهند. بنابر آنچه در زيارت ناحيه مقدسه آمده است، اسيران را چونان بردگان در غل و زنجير بسته مي‌بردند. در ميان اين اسيران دختران خردسال، امام محمد باقر پنج ساله، دو تن از فرزندان خردسال امام حسن مجتبي‌عليه السلام ديده مي‌شدند. تمام آنان را به شكلي جانكاه دست و پا و گردن در زنجير داشتند و دو سر زنجير را به يكديگر بسته بودند. همچنين پاي آنان از زير شكم شتران به يكديگر بسته شده بود. افزون بر چنين وضعيت دردناكي شترهايي كه بر آن‌ها سوار بودند از هيچ پوششي كه نشستن را هموار و تا اندازه‌اي راحت كند برخوردار نبود. امام زمان‌عليه السلام در اين باره خطاب به حضرت سيدالشهداعليه السلام عرض مي‌كند: فوق اقتاب المطايا؛ (سوار) بر تخته‌هاي روي شتران.

سوار اسب و استر و درازگوش شدن به دليل سطح يكسان پشتشان تا اندازه‌اي راحت است، اما شتران با داشتن كوهان و برجستگي پشت، جز با داشتن جهاز كه بر روي شتران بسته مي‌شود ممكن نيست. اين وسيله كه در بيان حضرت «قتب» خوانده شده از چوب تهيه مي‌شد و داراي سطحي هموار بود و از زير، كوهان شتر را در خود پنهان مي‌كرد. براي ثابت نگاه داشتن، آن‌را از زير شكم شتر مي‌بستند، سپس با قرار دادن عماري يا هودج بر روي آن، شتر آماده سواري مي‌شد. اين، راه متعارف مسافرت و جا به جايي با شتر بود. ابن‌سعد تمام اين خاندان رسالت را بر همان تخته‌ها سوار كردند. تأمل در چنين سفري با آن وسايل، عمق فاجعه را مي‌نماياند. بر روي تخته‌هايي كه ناهموار و داراي برآمدگي نشستن، غل و زنجير بر دست و پا و گردن داشتن و چهار روز راه را اين گونه در كم‌تر از يك شبانه روز پيمودن چه بر سر آن بزرگواران آورد؟

علامه مجلسي‌عليه السلام در بحار آورده است: واُوداجه تشخب دما؛(366) و از گردنِ [حضرت سجادعليه السلام] خون جاري بود.

پر روشن است كه حركت سريع شتران و جهاز چوبين ناهموار و بدون روانداز با زنان و خردسالان چه مي‌كند؟

زماني كه بازماندگان حضرت سيدالشهداعليه السلام را وارد مجلس ابن‌زياد - عليه لعنةاللَّه - كردند، ابن‌زياد به يكي از مأموران خود گفت: اين پسر (منظور امام سجادعليه السلام) را وارسي كن اگر به حد بلوغ رسيده است گردنش را بزن.

بايد توجه داشت كه امام سجادعليه السلام در واقعه كربلا بيش از بيست سال عمر داشت و فرزندش امام محمد باقرعليه السلام حدوداً پنج ساله بود. وانگهي بني‌هاشم درشت اندام و بلند قامت بودند. با چنين توصيفي، راستي بر امام سجادعليه السلام كه بيش از بيست سال داشت چه گذشته بود كه اين چنين خردسال مي‌نمود؟ پر واضح است كه بيماري، تحمل مصيبت‌هاي جانگاه، از دست دادن پدري چون سيدالشهداعليه السلام و عمو و برادراني مانند حضرت ابوالفضل العباس، حضرت علي اكبرعليه السلام و … از يك سو و در غل و زنجير بر شترهاي آن چناني، راه چهار روزه را يك شبه طي كردن از سوي ديگر آن حضرت را چنان فرسوده بود. خوني كه از رگ‌هاي گردن شان در اثر سايش زنجير رفته بود، افزون بر ديگر مصيبت‌هاي امام سجادعليه السلام بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه