- درآمد 1
- مصادره غدير 2
- جامعه جاهلي 2
- پيامبر خاتم 2
- 1. سلب آزادي 3
- آثار نفي غدير 3
- 3. جنگافروزي عليه اميرالمؤمنين عليه السلام 4
- 2. تحريف شريعت 4
- 4. منافق پروري 4
- غدير و جامعهاي پاك و بياختلاف 5
- غدير و حقيقت آزادي 6
- غدير، تأمين كننده معاد و معاش بيدغدغه 7
- حكمت اعطاي آزادي از ديدگاه اميرالمؤمنينعليه السلام 7
- غدير بزرگترين عيد 8
- وظيفه شيعيان در برابر غدير 8
- نمي از اقيانوس بلا (363) 9
- درآمد 10
- سوگ واژههاي امام زمان عليه السلام 10
- در راه مقتل 11
- پس از عاشورا 11
- از كربلا تا كوفه 12
- چشمان خون فشان 13
- عاشورا جلوهگاه زيباييها 13
- آيا ممكن است به جاي اشك خون گريست؟ 13
- دو توصيه 14
- امام حسين عليه السلام محك الهي 15
- بزرگداشت شعائر فاطمي(82) 18
- فاطمه عليها السلام محور اهل بيت عليهم السلام 19
- اظهار محبّت به فاطمه عليها السلام 19
- پرتويي از شكوه فاطمه عليها السلام 20
- پاداش كار، به نيّت فاطمه عليها السلام 22
- عنايت امام زمان عليه السلام 23
- اهداف حضرت زهرا عليها السلام 27
- شور حسيني(130) 29
- پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم فرموده است 29
- دوري از گناه 30
- متولي عزاي حسيني 30
- رهانيدن مردم از گمراهي 32
- اهميت زبان در دستگاه سيدالشهدا عليه السلام 32
- شرط بلاغ 33
- اهانت به اسلام 33
- وظيفه ما نسبت به بارگاه امامان بقيع عليهم السلام(167) 33
- همتي بايد 34
- استقامت در كار 34
- تكليف چيست؟ 35
- شميم رحمت(191) 36
- روش حضرت مهدي عليه السلام در تشكيل حكومت 37
- روايات دروغين و محمدبن علي كوفي 38
- نيرنگ دشمن 41
- اشكالات دِلالي 42
- روايات صحيح 42
- تعارض روايات 44
- رواياتي در اينباره 48
- سيره سياسي حضرت مهدي عليه السلام 50
- سيره قضايي حضرت مهدي عليه السلام 51
- غدير ثاني، آينه تبري(245) 53
- نهم ربيع، غدير ثاني 54
- آغاز امامت 55
- تولي و تبري در قرآن 55
- همسنگي دو غدير 56
- نتيجه 57
- اطاعت، آباداني قلب(254) 57
- موانع استجابت دعا 58
- اعمال انسان در قيامت 59
- نامحدود بودن امور اخروي 60
- آباداني قلب به طاعت 60
- اهميت طاعت خدا 61
- تشخيص 61
- دانستن تزاحمات 62
- كوشش به همراه دعا 62
- تمرين و فريبدادن نفس 63
- هوشياري دائم 63
- تصميم و پشتكار 63
- ثمرات طاعت 64
- شاهراه ملاقات با امام زمان عليه السلام 65
- نتيجه 66
- برپايي دين(267) 66
- مخاطبان آيه 67
- درآمد 67
- دين چيست؟ 68
- وظيفه سنگين عالمان 69
- در آستانه ماه رحمت 70
- گستره فرمان الهي 72
- واكنش پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم 72
- الگوي نيكو 73
- نتيجه 74
- راهيافته نامْ آشنا 74
- درآمد 75
- خودشكيبي(289) 75
- بلاهاي زنجيرهاي 76
- كاستي كاخ هارون 76
- شاهد سخن 77
- نماز در بيان معصوم عليه السلام 78
- نماز واقعي 79
- نماز را سبك نشماريم 79
- استمداد از اهل بيت عليهم السلام 80
- وجه نامگذاري 81
- جوانان و ضرورت ازدواج(299) 81
- سنت چيست؟ 82
- درآمد 82
- پاداش رابطان ازدواج 83
- معيار همسرگزيني 83
- ازدواج، سنت والا 83
- آموزه معصومين عليهم السلام 84
- باورمندي به فرهنگ معصومين عليهم السلام 86
- ملاكهاي پوشالي 87
- الگوهاي والا 87
- چه بايد كرد؟ 88
- نتيجه 88
- ويژگيهاي زن موفق(359) 89
- دانشاندوزي 89
- درآمد 89
- دختر شهيد اول 90
- شرط موفقيت 91
- همسر شيخ بهائي 91
- جايگاه عالم 94
- خواستن توانستن است 94
- دانشهاي بايسته فراگيري 95
- پاداش، صد هزار برابر 95
- عظمت ماه رجب(413) 96
- نتيجه 96
- درآمد 97
- ماه عظيم خدا 97
- خدا، ناظر بر اعمال 98
- گواهان خدا 99
- گواه گرفتن براي خويش 100
- ثبت دقيق اعمال 101
- قيامت، پاداش و كيفر 102
- گواهي زمين و زمان 102
- گردآوردن خلق براي حسابرسي 103
- گواهي بر ضد 105
- در انديشه قيامت باشيد 106
- پرهيز از مستحب زيانرسان 107
- هدايت كفار 108
- راهكارهاي امر به معروف 111
- درسي از مكتب اميرالمؤمين عليه السلام 112
- نعمت بزرگ الهي 113
برخي خرده ميگرفتند كه چرا اميرالمؤمنين عليه السلام پس از رسيدن به حكومت در جنگهايي دامنهدار شركت كردند؟ بلي، اميرالمؤمنين درگير سه جنگ شدند، ولي در هر سه جنگ، حضرت آغازگر جنگ نبودند، بلكه جنگافروزي از سوي مخالفان حضرت بود كه از بقايا و دستنشاندگان حاكمان پيشين بودند كه عدل اميرالمؤمنين عليه السلام را برنميتابيدند. طبيعي است كه در چنين مواجههاي (جنگي) يا بايد خود و اصحابشان كشته شوند و يا به دفاع از خود بپردازند و دفاع حضرت عليعليه السلام به همين منظور بوده است كه ضروري بود.
به ديگر سخن اين كه درگير شدن آن حضرت در سه جنگ يادشده به منظور دفاع بوده است.
غدير و حقيقت آزادي
براي درك بهتر آزادي و اين كه منشأ تمام آزاديهايي كه در دنياي غرب امروز از آن سخن گفته ميشود - اگر چه دستخوش نادرستيها شده - اميرالمؤمنين عليه السلام است، ذكر نمونههايي از آزادي عملي حضرت عليعليه السلام در زمان حكومتشان لازم است.
اميرالمؤمنين عليه السلام در ماههاي اوليه حكومتشان در مواجهه با كساني كه شريعت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را تحريف كرده، نماز نافله در ماه مبارك رمضان را به جماعت به جا ميآوردند، در مقام حاكم اسلامي و كسي كه از سوي پيامبر «ولي» معرفي شد، انجام فريضه نافله شبهاي ماه مبارك رمضان را نهي و به فرادا گزاردن آن دستور دادند. كه موجي از اعتراض حضرت را در ميان گرفت. پرواضح است كه اين اقدام سرپيچي از فرمان امامعليه السلام و مقاومت در برابر حكمي واقعي بود كه از سوي پيامبر تشريع شد. اميرالمؤمنين عليعليه السلام براي گفته خود به عمل رسول اللَّهصلي الله عليه وآله وسلم استدلال فرمود، به اين معنا كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به عنوان پايهگذار نماز جماعت، هرگز خواندن نافله را به جماعت دستور ندادند و خود نيز چنين نكرده، بلكه از گزاردن نافله به جماعت بازداشتند.
اين استدلال آن چنان محكم و متين بود كه معترضان و اشكالتراشان، نتواستند بر استدلال امامعليه السلام خدشه وارد كنند، در عين حال همانها عليه اقدام اميرالمؤمنينعليه السلام در بازداشتن از خواندن نافله به جماعت تظاهرات كردند. حضرت نه تنها مانع تظاهرات اعتراضكنندگان نشد، بلكه به امام حسن مجتبيعليه السلام فرمودند: به آنان بگو هر چه ميخواهند بكنند. منظور امام اين بود كه چنانچه اصرار دارند، نافله را به جماعت بخوانند. عملكرد حضرتعليه السلام بيانگر جامعهاي آزاد بود و حتي آنان كه در پي باطل بودند و باطلطلبيشان نيز آشكار بود امامعليه السلام آنان را آزاد گذارد. مخالفان به همين مقدار بسنده نكردند، بلكه فضايل اخلاقي امامعليه السلام را - العياذ باللَّه - خواندند و ميگفتند: «فيه دعابة؛ او شوخ طبع است». كساني اين مطلب را مطرح ميكردند كه ميدانستند اميرالمؤمنينعليه السلام عمل و سخني غير از حق ندارد و حق محض است. نيز از پيامبر گرامي اسلامصلي الله عليه وآله وسلم شنيده بودند كه ميفرمود: «الحق مع علي وعلي مع الحق».(347) آنان فراموش نكرده بودند كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم نماز نافله ماه مبارك رمضان را فرادا ميخواندند و اقامه اين نماز به جماعت جلوگيري نمودند، امّا در مخالفت خود اصرار داشتند.
در ماجراي جنگ جمل جنگافروزان بر ضد اميرالمؤمنينعليه السلام شكست خوردند و سردمداران جنگ پس از شكست در كاروانسرايي در بصره مخفي شدند. يكي از اين فراريان عايشه بود. حضرت عليعليه السلام سوار بر اسب و در حالي كه جمعي از اصحاب مسلح او را همراهي ميكردند وارد كاروانسرا شدند و در مقابل اتاقي كه عايشه در آن مخفي شده بود رفته، با خطابي عتابآلود به عايشه فرمودند: «آيا پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به تو فرمان داده تا چنين كني؟ سپس فرمودند: آماده باش تا تو را به مدينه بفرستم.
طبيعي است كه در جريان جنگ عدهاي كشته ميشوند كه وابستگاني از قبيل: زن، فرزند، خواهر و … دارند. در جمل نيز وضع به همين منوال بود و بازماندگان كشتگان در كاروانسرا حضور داشتند. آنان در مقابل حضرت قرار گرفته، بر ضد امام شعار ميدادند: هذا قاتلالأحبة؛(348) اين كشنده محبوبان ماست. حضرت مجدداً در مقابل اتاق عايشه قرار گرفتند. چون زنان تظاهركننده، واكنشي از حضرت نديدند جرأت بيشتري پيدا كرده، شعارهاي خود را بر ضد حضرت تكرار كردند. برخي اصحاب كه همراه حضرتعليه السلام بودند قصد داشتند زنان تظاهركننده را ساكت كنند، ولي حضرت مانع شدند و فرمودند: به آنان كاري نداشته باشيد و حتي آنان را به سكوت وادار نكنيد.
اميرالمؤمنين عليعليه السلام در هنگام خروج از كاروانسرا در مقابل تظاهركنندگان لحظهاي توقف كردند و جملهاي را فرمودند كه تاريخ هرگز نمونه آن را ثبت نكرده و نخواهد كرد. آزادترين كشورهايي كه مدعي آزادياند نيز نميتوانند چنين ادعايي كنند. حضرت لحظهاي توقف فرمودند و به اتاقهايي كه جنگافروزاني در آنها پنهان شده بودند اشاره كرده، فرمودند: اگر من قاتلالاحبة بودم، جنگافروزاني كه در اتاقها پنهانند را ميكشتم.
قوانين جنگي تمام دنيا مقرر ميدارد كه پس از پايان جنگ، فرماندهان جنگ را دستگير ميكنند، گاهي به حبس و گاهي به اعدام محكوم ميشوند، ولي حضرت عليعليه السلام چنين نكردند. آيا كسي ميتواند ادّعا كند كه در حكومت اميرالمؤمنينعليه السلام آزادي نبود؟ به يقين اگر به ديده انصاف به حكومت عليعليه السلام بنگريم خواهيم ديد كه حضرتش حكومتي كاملاً آزاد به وجود آورد و همگان در سايه حكومت او از آزادي كامل برخوردار بودند.