- پیشگفتار 1
- فصل اول: عظمت غدیر نزد خداوند 4
- فصل اول: عظمت غدیر نزد خداوند 4
- کامل کردن دین ونعمت 5
- مفهوم عیدهای دینی 9
- بزرگترین عید خدا 10
- موهبت های الهی وزندگانی پُرنعمت 12
- بالندگی معنوی 14
- فصل دوّم: شاخصه های مکتب غدیر 18
- برپا داشتن احکام خدا 19
- فصل دوّم: شاخصه های مکتب غدیر 19
- عدل وانصاف 21
- مهرورزی وانسانیّت 25
- تقویت ارکان آزادی 31
- تعامل با مخالفان 34
- خاتمه 40
- پیامدهای نفی غدیر 40
- خاتمه 40
- مسئولیت ما در برابر غدیر 41
- ترجمه خطبه حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در غدیر خم 43
- ترجمه خطبه حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در غدیر خم 43
- حمد وثنای خداوند 44
- فرمان الهی 45
- اعلام ولایت 47
- اصل مهم امامت 50
- خطر انحراف وکارشکنی 51
- دوستان ودشمنان را بشناسید 53
- معرفی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 55
- فراخوان به بیعت 56
- حج 56
- احکام الهی 57
- تنها راه هدایت 58
- املای متن بیعت 59
- پی نوشتها 60
بی تردید، وجه دوم درست است وبا عقل سلیم سازگاری دارد، چرا که سنت الهی هماره بر این بوده که جانشینانی درست کار وشایسته ای برای رسولان خود برگزیند تا در نبود رسولان، جانشینان ایشان، وظایف ومسئولیت پیامبران را بر دوش گیرند وامر هدایت را استمرار بخشند. پیامبر گرامی اسلام نیز از این قاعده مستثنا نبود ومی بایست به فرمان خدا جانشین خود را که برگزیده خداوند بود به امّت معرفی کند تا حرکت پیامبر صلی الله علیه و اله را در امر هدایت جامعه، گستراندنِ دامنه ایمان ووالایی ها ومبارزه با کفر وفرومایگی ها وپستی ها دنبال کند. واین رسالت رسول خدا در روزی معین، یعنی روز غدیر به وسیله حضرتش ابلاغ شد.
این ابلاغ بدین صورت بود که به هنگام بازگشت حاجیان از مکه، پیامبر خدا از حضرت حق فرمان یافت تا حاجیان را در غدیر خم گرد آورد وآخرین بخش از رسالتش را که از خدای متعال فرمان ابلاغ آن را یافته به مسلمانان برساند. او نیز بر اساس رسالتی که یافته بود وصی وجانشین خود را به حاضران معرفی وبر اهمیت وابعاد پیوند رسالت وامامت تأکید نمود وبدین وسیله رسالت خود را بدون هیچ کاستی وابهامی به انجام رساند.
شیخ صدوق از زراره بن اعین نقل کرده است که گفت: «از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: چون رسول خدا صلی الله علیه و اله برای انجام آخرین حج خود (حَجَّهُ الوداع) به مکه رفت … جبرئیل در میانه راه بر او نازل شد وگفت: ای
پیامبر خدا، خدایت سلام می رساند ومی فرماید: «یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ …؛ ای پیامبر، آنچه از پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن».
پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: ای جبرئیل، مردم تازه مسلمانند ولذا بیم آن دارم که برآشوبند وفرمان نبرند. جبرئیل به جای خویش بازگشت وروز بعد نزد پیامبر صلی الله علیه و اله که به غدیر رسیده بود بازگشت وخطاب خدا را برای او آورد که: «یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ …؛ ای پیامبر، آنچه از پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن واگر نکنی پیامش را نرسانده ای».
پیامبر صلی الله علیه و اله به جبرئیل گفت: ای جبرئیل بیم آن دارم که اصحابم با من مخالفت ورزند.
جبرئیل بازگشت وروز سوم نزد پیامبر صلی الله علیه و اله که در «غدیر خم» بود آمد وفرمان خدا را این گونه برای او خواند:
یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ واللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَفِرِینَ()؛ ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن واگر نکنی پیامش را نرسانده ای وخدا تو را از]گزند[مردم نگاه می دارد.]آری،[خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.
چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله این فرمان را شنید، خطاب به مردم فرمود: شتر مرا بخوابانید که به خدا سوگند تا فرمان خدا را ابلاغ نکنم این مکان را ترک نخواهم کرد.
سپس به فرمان حضرتش از جهاز شتران منبری فراهم کردند وحضرت بر فراز آن شد وعلی علیه السلام را در کنار خویش