پیمانه‌ای از غدیر: شامل خطبه الغدیر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم با ترجمه منظوم استاد صغیر اصفهانی … صفحه 238

صفحه 238

مداح شوشتري (ميرزا عبدالرسول)

در تهنيت عيد غدير و مدح و منقبت حضرت امير (ع)

ساقي تو شررها زن از باده مرا بر جان

بِرهان دگرم از اين برخيز و بيار از آن

مستند از آن رندان در بزمگه كيهان

سرشار مرا خوشتر ساغر به سوي بستان

زان باده خرابم كن كاباد شود ويران

گل چهره مرا آذر بر قلب مكدّر زن

يعني كه ز جا دستي برخيز و به ساغر زن

صد طعنه از آن ساغر بر لاله‌ي احمر زن

زين پس تو مرا پرچم بر قلّه‌ي خاور زن

زيرا كه‌بود خورشيداز پرتو ما رخشان

از نكهت فروردين گلها همه خندان شد

كوه از ورق نسرين چون روضه‌ي رضوان شد

صحرا و چمن رنگين از نرگس و ريحان شد

چون ساق بتان سيمين هر سرو به بستان شد

گرديده به يك پايي مستانه همه رقصان

اندر سر من مطرب شور دگر است امروز

كاين جام زمرّد پر از لعل‌تر است امروز

زين خامه‌ي مشك افشان ريزان گهر است امروز

باران ز لبش مرجان بر خشك و تر است امروز

گويي تو جواهر بار ابريست كه در نيسان

عشقي است عجب امروز كاين خامه به سر دارد

چون زخمه‌ي تار از شوق بر صفحه مقر دارد

يكدم ز دو لب جاري صد تنگ شكر دارد

شيرين سخني مدغم با عنبر تر دارد

عطّار بگو بندد امروز در دكّان

در وقت سحرگان كز مرغ سفير آمد

بر گوش دل الهامم از حيّ قدير آمد

كاي بنده ترا، صهبا از خمّ غدير آمد

مي‌نوش كه بر منبر فرخنده بشير آمد

آنكس كه ز ما نازل گرديده به وي قرآن

شاهي كه مهين تاجش بر فرق شد از لولا

اجلال خداوندي يكسر شد ازو پيدا

بر معني «لا» از وي گرديد عيان «الّا»

محكم شده در عالم زو نكته‌ي استثنا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه