بانک غدیر صفحه 1338

صفحه 1338

هزار حيف كه عمري گذشت و مي گذرد

همان ميانه مرداب دست و پا زدنم

جحيم زآتش عصيان من فرار كند

به روز حشر گر از چهره پرده برفكنم

دلم زشام سياه فراق تيره تر است

چه روي داده كه خوانند شمع انجمنم

نه نغمه اي، نه نوايي، نه بال پروازي

چه روي داده كه امروز مرغ اين چمنم

نه پاي رفتن و نه روي ماندن است

مرا نه اقتدار خموشي، نه طاقت سخنم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه