بانک غدیر صفحه 1600

صفحه 1600

كاندر تو با مهر علي، ننمايد اخگر اخگري شاهي كه نتوان زد رقم، يك مدحت از آن ذوالكرم

اشجار اگر گردد قلم، يا چرخ سازد دفتري گر چه خداي دادگر نايد در اجسام بشر

سر تا به پا پا تا به سر، غير از خدايش نشمري جز او كه فرخ پي بود، مست از الهي مي بود

آن كيست تا كز وي بود، پر از ثريا تا ثري اي لجه‌ي ناياب بن، حق را يد و عين و اذن

حكم تو كرد از بدْو كنْ، فلك فلك را لنگري شط شريعت را پلي، جام طريقت را ملي

بستان وحدت را گلي، نخل مشيت را بري پنهان به هر هنگامه‌اي، در جلوه از هر جامه‌اي

دست خدا را خامه‌اي، سر صمد را محضري دامن ز خويش افشانده‌اي، خنگ از جهان بجهانده‌اي

هم خادم درمانده‌اي، هم پادشاه كشوري هم حاضر و هم غايبي، هم طالع و هم غاربي

هم هر زمان را صاحبي، هم هر عرض را جوهري شاها مرا چون هست دل، دايم به وصفت مشتغل

مپسندم از غم معتزل، با اين ادات اشعري آخر تو بي‌پايان يمي، فلك نجات عالمي

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه