بانک غدیر صفحه 1711

صفحه 1711

شاخ درخت و ساق علي (ع) است و عترتش خوانده ولايتش را ايزد حصار خويش

ايمن كسي كه شد به حصار ولايتش تا شهد حب او نچشي كي بري نصيب

از جوي انگبين و بهشت و حلاوتش عيد غدير بر تو بود فرخ و سعيد

سعد فلك نثار تو باد و سعادتش

سروي

مهر تابان ولايت شد نمايان در غدير

باز بخشيد اين بشارت خلق را جان در غدير خوان و احسان و كرم گسترد يزدان تا كند

عالمي را بر سر اين سفره مهمان در غدير از طواف كعبه امروز آنكه برگردد يقين

حج او مقرون بود با عهد و پيمان در غدير وه، چه غوغايي است در آن سرزمين از جوش خلق

موج انسان بين بيابان در بيابان در غدير از جهاز اشتران شد منبري آراسته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه