بانک غدیر صفحه 1979

صفحه 1979

فردا شرر نار بود تشنۀ خونش

فرياد زند دوزخ از سوز درونش ما مرد غديريم غديريم غديريم

ما يـار اميـريم اميـريم اميـريم

صدبار اگر زنده شده باز بميريم

والله قسم خـط سقيفه نپذيريم در مدح علي تا كه بخوانيم قصيده

بايد كه ز «ميثم» بستانيم قصيده

شماره 11

ساقي از خمّ ولايم بچشان باده كه امشب به تولاي علي مست شوم، بي خبر از هست شوم، عاشق يكدست شوم، سر بكشم، پر بكشم، حلقه ي اقبال زنم، از قفس خاكي تن بال زنم، لب به سخن باز كنم، خوانم و پرواز كنم، گويم و اعجاز كنم، بر دو جهان ناز كنم، مدح علي بر همه آغاز كنم، هان منم و عشق اميرم، به همين عشق اسيرم، كه كشد سوي غديرم، روم و دامن دلدار بگيرم، نگهي افكند آنگونه كه صد بار شوم زنده و صد بار بميرم، چه غديري، چه اميري، چه بشيري، چه مه و مهر منيري، چه قيامي، چه پيامي، چه امامي، چه مقامي، همه جا بحر عنايت، همه جا نور لايت، شده از خالق معبود روايت، كه بود عيد ولايت، ملك و حور و پري، ارض و سما، كوه و چمن، دشت و دمن، ريگ و حجر، نخل و شجر، جنّ و بشر، يكسره كوشند مگر تا شنوند، از دو لب ختم رُسل، فخر سُبل، هادي كل، مدح علي شير خدا را

*****

جبرئيل آمده از سوي خداوند تعالي، به رخش نور تجلي، به لبش حكم تولّي، كه الا ختم رسالت، گهر بحر جلالت، نبي امي خاتم، پدر عالم و آدم، صلوات از سوي حق بر تو بر آل تو هر دم، به علي باش مبلّغ، به تو امر از طرف خالق سرمد شده، بلّغ، برسان حكم خدا را، وَ بگو گفته ي ما را، كه خدا يار تو باشد، اگر امروز زبان را نگشايي و تولاي علي را به خلايق ننمايي و دل اهل ولا را نربايي، به خدايي كه تو را داده چنين قدر و جلالت، به تو و حيدر و آلت، همه ابلاغ تو باطل شود از بدو رسالت، بگشا لعل لب و بانگ به عالم بزن و سيطره ي كفر و دو رويي همه بر هم بزن از شير خدا دم بزن اينك بچشان بر همگان جام ولا را ****

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه