بانک غدیر صفحه 2065

صفحه 2065

توسن ايام باد، تا به ابد رام تو كوس ولايت زنند، بر زبر بام تو

باد به دلخواه تو، صبح تو و شام تو

مهدي رحيمي

دستي به هوا رفت و دو پيمانه به هم خورد

در لحظه «مي» نظم دو تا شانه به هم خورد دستور رسيد از ته مجلس به تسلسل

پيمانه «مي» تا سر ميخانه به هم خورد دستي به هوا رفت و به تاييد همان دست

دست همه قوم صميمانه به هم خورد «لبيك علي »قطره باران به زمين ريخت

«لبيك علي» نور و تن دانه به هم خورد يك روز گذشت و شب مستي به سر آمد

يعني سر سنگ و سر ديوانه به هم خورد پس باده پريد از سر مستان و پس از آن

بادي نوزيد و در يك خانه به هم خورد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه