بانک غدیر صفحه 2066

صفحه 2066

موسوي گرمارودي

گل هميشه بهارم، ببين خزان باقي است

خراش صاعقه بر چهر آسمان باقي است حديث سيلي توفان به چهره‌ي گل سرخ

هنوز بر دهن ياس و ارغوان باقي است ز ابر فتنه تگرگي كه ريخت بر سر ما

هزار غنچه‌ي پرپر به بوستان باقي است نشان مرگ و بلا بود در كوير سكوت

غريو رعد كه در گوش هر كران باقي است شكست كشتي امن از شقاوت توفان

به روي آب فقط دست بادبان باقي است هزار سال گذشت و ز تازيانه‌ي برق

شيار زخم بر اندام ناروان باقي است پرندگان بهاري ز باغ كوچيدند

به روي شاخه نشاني ز آشيان باقي است اميد رويش گل را خزان ربود ز باغ

اميد رجعت سرسبز باغبان باقي است گل هميشه بهارم غدير آمده است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه