بانک غدیر صفحه 2692

صفحه 2692

دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند

و اندر آن نيمه شب آب حياتم دادند

چه مُبارك سحري بود و چه فرخنده شبي

آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند

اصحاب ناراحت، اهل بيت محزون، زينب پريشان، باز زينب، بار دگر سوزي ديگر، نيمه هاي شب را به ياد مي‌آورد. آن پهلو، آن صورت، آن زخم، آن سينه، آن تشييع، اينك دوتا گشته؛ پدر و مادر، دختر بزرگ خانه نگو، اُمُّ المصائب آلِ رسول. امام مجتبي‌عليه السلام رسالت بابا را بردوش گرفته، عالم علم امامت، پروريده دامن نبوّت، به بابا نگاه مي‌كرد، حسرت مي‌خورد، زمين از چه كسي خالي مي‌شود؟ حسين‌عليه السلام بغض كرده بود، بابا تنها مي‌شويم. نگاه عبّاس به برادر، در لحظات مرگ پدر. ديدن داشت. گويا خيمه‌اي ديده، فرياد تشنگي اولاد علي‌عليه السلام را شنيده، او هم طاقت نياورد، امّا عبّاسه فقط به ولي امر نظر دارد، او جايگاه امامت را مي‌شناخت و فقيه اهل بيت علي‌عليهم السلام گرچه غدير را نديده بود، امّا براي احياي فرهنگ امامت غدير ركاب پوشيده بود، كه تا قيام قيامت آماده رزم مي‌باشد.

من خود را باختم، عمرم را پايان يافتم، دست خودم نبود، همه چيز را از دست داده ديدم، نااميد گشتم، چيزي براي از دست دادن نداشتم، همه زندگي تاريخ رفته بود. گفتم من براي ولايت اميرالمؤمنين‌عليه السلام زنده بودم، ديگه تمام شد.

ناگهان به خود آمدم، تفسير «أَطيعُوا اللَّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (119) پيامبر خدا را به ياد آوردم، به امام حسن‌عليه السلام نظاره‌گر شدم، اميدي دوباره يافتم روحيه از دست رفته خود را، باز پس گرفتم؛ گفتم تاريخ به ولايت زنده است، تا ولايت هست، تاريخ خواهد بود؛ با خود گفتم: در غدير تجديد حيات كردي، بعد در مرگ خاتم رسولان خود را باختي، به علي‌عليه السلام نظر انداختي، اميدي دوباره گرفتي، اينك گرچه علي‌عليه السلام هم رفته، ولايت كه نرفته، غدير و فرهنگش و دستاورد آن، تا روز محشر ادامه خواهد داشت. اين فرهنگ اختصاص به مكاني خاص و يا زماني خاص ندارد، غدير براي همه بشريّت است در عمرِ تاريخ. ادامه حيات دادم و يازده نور درخشان آسمان امامت و ولايت، از فرزندان تو عليهم السلام را ديدم؛ خاطرات تلخ و شيرين زندگي همه را در سينه دارم، و اينك كه در زمان غيبتِ آخرين حُجت بر حقِّ خدا به سر مي‌برم، به اميد فرجش زنده‌ام، «وعده خدا حق است و خدا از وعده خويش تخلّف نمي‌كند».(120) هيچ شكي در آن ندارم. «وَنُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ» (121) زمين از حجّت خدا خالي نيست، و حال كه حكمت خدا چنين اقتضا دارد كه آخرين ولي خدا، در پشت پرده غيبت باشد؛ اين ولايت فقيه است كه ولايت رسول اللَّه و امان بعدِ او را؛ يعني ولايت به معناي حكومت را امانت‌داري مي‌كند «مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَي هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِ‌ّ أَنْ يُقَلِّدُوه»؛(122) آن فقيهي كه تمامي وجود خود را وقف اسلام نمايد، آنچه تلاش مي‌كند براي اجراي احكام اسلام مي‌باشد. فقيه جامع الشرايط، ولايت فقه آل محمّد را به اهلش، يعني حُجت ابن الحسن العسكري عليهما السلام باز مي‌گرداند، آن زمان كه مُنتَقِم آلِ مُحمّد عليهم السلام ظهور نمايد، و من تا ظهور دولت يار در سايه غيبتِ او ادامه حيات مي‌دهم.

سخن را كوتاه نمايم به اين جمله كه من مبدأ و معادم غدير بود در سايه ولايت علي بن ابي‌طالب و اولاد اوعليهم السلام. اين بود كه عرض كردم بي علي‌عليه السلام تاريخ بي‌معنا خواهد بود، چون جامعه بدون فرهنگ غدير جامعه‌اي سر در گم مي‌باشد.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته للَّه الحمد.

قم: خدمت‌گزار ناچيز آل محمّد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه