بانک غدیر صفحه 2838

صفحه 2838

1 - شاهد از جنس بشر است:

در سوره نحل آمده است: «شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»،(19) از اين آيه و آيات ديگر استفاده مي‌شود كه شهيد و شاهد بايد از جنس خود بشر باشد، همان‌گونه كه در آيات ديگر كلمه «من» تبعيضيه به كار رفته است: «من كلّ امّة»؛ يعني شاهد همانند پيامبران از جنس بشر است، نه از جنس ملائكه، يا جن يا كتاب آسماني يا لوح محفوظ. و اين مؤيّد آن معنايي است كه در آيه «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»،(20) ذكر كرديم كه امام در اين آيه بايد شخص باشد نه كتاب يا لوح محفوظ.

2 - شاهد در هر زمان يكي است:

در آيات شهادت از صيغه مفرد استفاده شده است: شهيداً، همان‌گونه كه در آيه سوره اسراء به اين نكته اشاره شده است؛ زيرا مي‌فرمايد: «كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ». و اين به نوبه خود دلالت دارد بر اين‌كه نمي‌توان شاهد بر هر امّت را، كلّ امّت اسلامي يا جماعت مؤمنيني كه آمر به معروف و ناهي از منكرند، دانست؛ زيرا با وحدت شاهد كه از آيه استفاده شد، سازگاري ندارد.

3 - داراي احاطه علمي ربّاني باشد:

از آنجا كه موقعيت شاهد، شهادت بر اعمال امّت خود به كفر و تكذيب يا ايمان و تصديق است، و اين‌ها حالاتي است قلبي؛ در حالي كه حواس عادي كه در ما وجود دارد و نيز قواي مرتبط به ما تنها متحمل صورت‌هاي افعال و اعمال است، لذا بايد شاهد، احاطه غيبيه به امور بندگان داشته باشد. و از اين جهت است كه بايد شاهد بر هر امّت، احاطه علمي ربّاني به حقايق اعمال بندگان خدا داشته باشد؛ زيرا ارزش اعمال در ميزان الهي به نيّات و انگيزه‌هاي باطني است. پس بايد شاهد از افراد عادي نباشد، بلكه از كساني باشد كه مورد تأييد خاص خداوند بوده و از جمله كساني باشد كه رضايت الهي بر آن تعلق گرفته كه از علم غيب مطلع گردد. و واضح است كه اين كرامت سزاوار همه امت نيست، بلكه خاص اولياي طاهرين از امت است … (21)

4 - شاهد داراي علم كتاب است:

اطلاع يافتن از باطن هاي افراد براي شهادت در روز قيامت، با اسباب طبيعي و متعارف امكان‌پذير نيست، لذا به علم خاصي احتياج است كه خداوند متعال به برخي از بندگان خود عطا مي‌كند تا بتواند بر اسباب طبيعي فائق آيد و بالاتر از آن‌ها بر اموري مطلع شود كه آن اسباب را راهي نيست، در نتيجه بايد مرتبه‌اي از ولايت تكويني را به اذن خداوند دارا باشد تا بتواند از اسباب طبيعي گذشته و به امور غير طبيعي اطلاع پيدا كند. اين نوع از علم را كه از اسباب غير طبيعي به دست مي‌آيد در قرآن از آن به «علم الكتاب» تعبير شده است. همان‌گونه كه در قصه آوردن تخت بلقيس توسط آسف بن برخيا از يمن به فلسطين در كمتر از يك چشم بر هم زدن، اين علم خاص و ولايت تكويني را مشاهده مي‌كنيم. قرآن منشأ اين قدرت تكويني را كه در حدّ اعجاز است اطلاع آسف بن برخيا از «علم الكتاب» مي‌داند و مي‌فرمايد: «قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي»؛(22) «كسي كه نزد او دانشي از كتاب بود چنين گفت: پيش از آن‌كه تو چشم بر هم بزني، من آن را در اين مجلس حاضر مي‌كنم. ناگهان سليمان تخت را در برابر خود حاضر ديد و گفت: اين نعمتي است از جانب خدا بر من.»

آصف بن برخيا وصيّ حضرت سليمان‌عليه السلام بود. او خواست كه به مردم بفهماند كه حجّت بعد از او آسف است، لذا كاري كرد كه از او تصرفي تكويني كه منشأ آن علم الكتاب است از او صادر شود تا مردم به او اعتماد نموده و او را حجّت بدانند.

نتيجه: كسي كه قرار است شاهد بر قوم خود باشد بايد نزد او «علم كتاب» باشد تا بتواند از طريق اسباب غير طبيعي بر ضماير افراد امت خود آگاهي داشته باشد. خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفي بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؛(23) «و كافران بر تو اعتراض كنند كه تو رسول خدا نيستي، بگو تنها گواه بين من و شما خدا و كساني كه نزدشان علم كتاب است خواهد بود.»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه