بانک غدیر صفحه 2840

صفحه 2840

هادي اوّل در اصطلاح قرآن كيست؟ با مراجعه به قرآن پي مي‌بريم كه امر هدايت به حقّ بالإصاله از آن خداوند متعال است، آن‌گاه خداوند به هر كس كه اراده كند، با ايجاد قابليت در او تفويض مي‌كند. «قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكآئِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلّا أَنْ يُهْدي فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»؛(28) «بگو: آيا هيچ يك از معبودهاي شما به سوي حقّ هدايت مي‌كند؟ بگو: تنها خدا به حقّ هدايت مي‌كند. آيا كسي كه هدايت به سوي حقّ مي‌كند براي پيروي شايسته‌تر است؛ يا آن كس كه خود هدايت نمي‌شود مگر هدايتش كنند؟ شما را چه مي‌شود، چگونه داوري مي‌كنيد؟!.»

از آيه به طور صريح استفاده مي‌شود كه امر هدايت منحصر به خداوند است؛ زيرا ربوبيت از براي او است. و هر كس كه قرار است به اين مقام برسد بايد از جانب خداوند منصوب باشد، لذا خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»؛(29) «و ما آنان را اماماني قرار داديم كه به امر ما هدايت مي‌كنند.» و آياتي ديگر نيز بر اين مطلب دلالت دارد و اين مؤيّد مطلبي است كه در علم كلام به آن اشاره شده است كه امامت، عهد و منصب الهي است و خدا به هر كس كه اراده و مشيتش تعلق گرفته، و داراي قابليت‌هاي ذاتي باشد افاضه مي‌كند.

مصداق هادي در آيه

همان‌گونه كه اشاره شد، آيه فوق به طور صريح بر وجود هادي «علي الاطلاق» در هر زمان براي اتمام حجّت بر خلق در روي زمين دلالت دارد. حال ببينيم كه مصداق هادي در اين آيه كيست؟

همان طور كه گفته شد نمي‌توان هادي در آيه را به كتاب آسماني معنا كرد؛ زيرا قبل از حضرت نوح كتاب تشريعي نبوده است، همان‌گونه كه مصداق هادي را لوح محفوظ گرفتن معنا ندارد؛ زيرا تنها يك لوح محفوظ وجود دارد، نه اين‌كه براي هر قومي يك لوح باشد. و نيز همان‌گونه كه اشاره شد؛ نمي‌توان هادي را در نبيّ خلاصه كرد. و نيز نمي‌توان مصداق هادي را خداوند قرار داد؛ زيرا گرچه خداوند هادي «علي الاطلاق و بالاصاله» است، ولي از آنجا كه در آيه فوق به صورت مبهم آمده و دلالت بر تعدّد دارد، نمي‌توان مصداق آن را خداوند قرار داد، خصوصاً با در نظر گرفتن اين نكته كه هدايت خداوند به طور مستقيم و بدون واسطه نخواهد بود، بلكه توسط هادياني از جنس خود بشر انجام خواهد گرفت كه آن‌ها از خداوند به جهت ارتباط خاص با او، تلقي مي‌كنند، و سپس به مردم انتقال مي‌دهند.

نتيجه اين مي‌شود كه لازم است در هر زماني زمين خالي از حجّت نباشد؛ خواه نبيّ باشد يا امام. و از آن جهت كه اين حجّت در عصر ما حاضر نيست، ناچار با اعتقاد به وجود او، قائل به غيبت و استتار او مي‌شويم.

4 - آيه نذير

خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلّا خَلا فِيها نَذِيرٌ»؛(30) «و هيچ امتي نبوده جز آن‌كه در ميانشان ترساننده و رهنمايي بوده است.»

از آيه فوق استفاده مي‌شود كه در هر زماني بايد در بين مردم انذار دهنده‌اي باشد. امام باقرعليه السلام فرمود: «اي جماعت شيعه! خداوند تبارك و تعالي مي‌فرمايد: «وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلّا خَلا فِيها نَذِيرٌ». عرض شد: اي اباجعفر! مگر نذير اين امت محمدصلي الله عليه وآله نيست؟ حضرت فرمود: آري، راست مي‌گويي، امّا آيا محمّد در زمان حياتش انذار كننده همه مناطق بود؟ … » (31)

حضرت‌عليه السلام به قرينه صدر روايت درصدد اثبات لزوم وجود امام معصوم و هادي «علي الاطلاق» در طول زمان تا روز قيامت است. مي‌فرمايد: پيامبرصلي الله عليه وآله امكان نداشت كه به تنهايي همه امّت خود را هدايت كند، لذا از صحابه در اين امر مهم كمك مي‌گرفت. پس همان‌گونه كه در زمان حياتش براي هدايت از مردم كمك گرفت، براي بعد از وفاتش نيز از افرادي معصوم براي هدايت بشر كمك مي‌گيرد، كساني كه در خطّ او قرار داشته و از هر گونه خطا و اشتباه در امان باشند. تنها فرقي كه بين مبلّغ از جانب پيامبرصلي الله عليه وآله در زمان حيات و بعد از حيات است، در اين است كه در قسم اوّل لازم نيست كه مبلّغ معصوم باشد؛ زيرا با حضور پيامبرصلي الله عليه وآله هر زمان كه خطا و اشتباهي از آنان سر زند حضرت كنترل كرده يا عزل مي‌نمايد، به خلاف نذير و مبلّغي كه بعد از وفات حضرت درصدد تبيين شريعت است؛ زيرا از آنجا كه بعد از نصب، امكان عزلش نيست، لذا بايد از مقام عصمت و كمالات علمي و اخلاقي برخوردار باشند. در تفسير علي بن ابراهيم در ذيل آيه فوق مي‌خوانيم: «براي هر زماني، امامي است.» (32)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه