بانک غدیر صفحه 3053

صفحه 3053

{إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ في شَيْ‌ءٍ}؛(5) «كساني كه دين را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند، تو مسئول ايشان نيستي.»

{وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعًا وَ لا تَفَرَّقُوا}؛(6) «و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد.»

{وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ ؛(7) «و با هم نزاع مكنيد كه سُست شويد و مهابت شما از بين برود.»

{إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ؛(8) «و اين امت شما امتي يگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.»

با اين همه تأكيد فراوان كه قرآن بر مسئله وحدت اسلامي و اتّحاد دارد، لكن از اين نكته نبايد غافل بود كه وحدت، محور مي‌خواهد و به تعبير ديگر كانالي براي رسيدن به وحدت و اتحاد لازم است. تأكيد بر اصل وحدت، بدون آن كه محور و كانال آن مشخّص شود، كاري لغو و بيهوده است.

هرگز قرآن صامت به تنهايي نمي‌تواند محور وحدت باشد، زيرا به تعبير اميرالمؤمنين‌عليه السلام: قرآن داراي وجوهي است كه مي‌توان لفظ آن را بر هر يك از آن وجوه حمل كرد؛ از اين رو مي‌بينيم كه قرآن كريم، با آن كه از كتاب آسماني به «امام» تعبير مي‌كند آن جا كه مي‌فرمايد: {وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسي إِمامًا وَ رَحْمَةً}؛(9) «و پيش از وي [نيز] كتاب موسي راهبر و مايه رحمت بوده است.» همچنين از صحف ابراهيم و موسي ياد كرده و مي‌فرمايد: {صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسي ؛(10) «صحيفه‌هاي ابراهيم و موسي.» ولي در عين حال به آن اكتفا نكرده، ابراهيم‌عليه السلام را به عنوان امام ناطق معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: {وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمينَ ؛(11) «و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتي بيازمود و وي آن همه را به انجام رسانيد، [خدا به او] فرمود: «من تو را پيشواي مردم قرار دادم.» [ابراهيم پرسيد: «از دودمانم [چطور]؟» فرمود: پيمان من به بيدادگران نمي‌رسد.»

از اين جا به خوبي استفاده مي‌شود امام صامت كه همان كتاب‌هاي آسماني است، كافي نيست، بلكه نياز به امام ناطقي است كه در موارد اختلاف، بيانگر حقّ و حقيقت باشد. و به تعبير ديگر او محور حقّ و وحدت اسلامي گردد.

از آيه اعتصام(12) نيز اين نكته به خوبي روشن مي‌شود؛ زيرا مسلمانان را امر مي‌كند كه به ريسمان الهي چنگ زنند؛ يعني آن كه شما را به طور قطع به خداوند مي‌رساند، كسي جز امام بر حقّ و معصوم نيست. ضابطه بسيار مهم در وحدت اسلامي اين است كه نتيجه آن بايد اتحاد و وحدت بر حقيقتي باشد كه پس از بحث و بررسي كارشناسانه خبرگان امر، كشف مي‌شود.

مراد و نتيجه وحدت، دست برداشتن از حقايق نيست، بلكه وحدت در مسير حقيقت است. آيه اعتصام با تعيين معيار و ميزان وحدت در امت اسلامي از اين راز بسيار مهمّ پرده بر مي‌دارد كه اين وحدت در امّت محقّق نمي‌شود مگر با اعتصام و تمسك به «حبل اللَّه»؛ چنگ زدن به ريسمان الهي امّت را از تفرقه و فرو افتادن در وادي بدبختي‌ها و فتنه‌هاي تيره و تار نجات مي‌دهد.

نكته قابل توجه اين است كه از محور وحدت، به حبل تعبير شده است. روشن است كه اين ريسمان دو طرف دارد: يك سوي آن امت و سوي ديگرش خداوند متعال است؛ واسطه‌اي است بين زمين و آسمان؛ بشر و غيب. پس بايد اين قطب دايره وحدت و اتحاد، متّصل به عالم غيب و ملكوت باشد تا بتواند حلقه ارتباط عالم شهود با عالم غيب گردد. از همين جا مي‌توان نتيجه گرفت كه كشتي وحدت بايد در بندر حقّ و حقيقت پهلو گيرد و لنگر بيندازد، نه در اسكله هوا و هوس؛ اتحاد بر حقّ و حقيقت مدّ نظر است، نه اتفاق بر هوا و هوس.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه