بانک غدیر صفحه 3056

صفحه 3056

او همچنين در تقريظي كه بر كتاب عبداللَّه بن سبأ نوشته است مي‌گويد: «سيزده قرن است كه بر تاريخ اسلام مي‌گذرد و ما شاهد صدور فتواهايي از جانب علما بر ضدّ شيعه هستيم، فتاوايي ممزوج با عواطف و هواهاي نفساني. اين روش بد سبب شكاف عظيم بين فرقه‌هاي اسلامي شده است. و از اين رهگذر نيز علم و علماي اسلامي از معارف بزرگان اين فرقه محروم گشته‌اند، همان گونه كه از آراي نمونه و ثمرات ذوق‌هاي آنان محروم بوده‌اند. و در حقيقت خساراتي كه از اين رهگذر بر عالم علم و دانش رسيده، بيشتر است از خساراتي كه توسط اين خرافات به شيعه و تشيع وارد شده است، خرافاتي كه در حقيقت، ساحت شيعه از آن مبرّا است. و تو را بس، اين كه امام جعفر صادق (ت 148ه .) پرچم دار فقه شيعي - استاد دو امام سنّي است: ابوحنيفه نعمان بن ثابت (ت 150ه .) و ابوعبداللَّه مالك بن انس (ت 179ه .) و در همين جهت است كه ابو حنيفه مي‌گويد: اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاك مي‌شد. مقصود او همان دو سالي است كه از علم فراوان جعفر بن محمّد بهره‌ها برده بود. و مالك بن انس مي‌گويد: من كسي را فقيه‌تر از جعفر بن محمّد نديدم».(31)

10 - دكتر عبد الرحمن كيالي يكي از شخصيت‌هاي حلب در نامه خود به علامه اميني‌رحمه الله مي‌نويسد: «عالم اسلامي هميشه نياز شديد به مثل اين تحقيقات دارد... چرا كه بعد از وفات رسول اعظم، بين مسلمين اختلاف شد و در نتيجه بني هاشم از حقّ خود محروم شدند؟ و نيز سزاوار است كه از عوامل انحطاط و انحلال مسلمانان سخن به ميان آيد، چه شد كه مسلمانان به اين وضع امروز مبتلا شده‌اند؟ آيا ممكن است آن چه از دست مسلمانان رفته با رجوع به تاريخ اصيل و اعتماد بر آن، باز گرداند؟».(32)

11 - استاد ابوالوفاء غنيمي تفتازاني، مدرّس فلسفه اسلامي در دانشگاه الأزهر مي‌گويد: «بسياري از بحث كنندگان در شرق و غرب عالم، از قديم و جديد، دچار احكام نادرست زيادي بر ضدّ شيعه شده‌اند كه با هيچ دليل يا شواهد نقلي سازگار نيست. مردم نيز اين احكام را دست به دست كرده و بدون آن كه از صحت و فساد آن سؤال كنند، شيعه را به آنها متهم مي‌نمايند. از جمله عواملي كه منجرّ به بي انصافي آنان نسبت به شيعه شد، جهلي است كه ناشي از بي اطلاعي آنان نسبت به مصادر شيعه است و در آن اتهامات تنها به كتاب‌هاي دشمنان شيعه مراجعه نموده‌اند».(33)

ب - اعتراف به حق‌

قسمت اول

طرح مباحث علمي محض و عاري از تعصّب و جدال غير احسن و تاليف در آن‌ها، نه تنها منجرّ به تمايل برخي از شخصيت‌هاي طراز اوّل اهل سنت در اعتراف به جواز تعبّد به مذهب جعفري و قبول شيعه اماميه به عنوان مذهبي كه داراي اصول و فروع مستند به عقل و قرآن و حديث است، شد، بلكه باعث شد كه عده‌اي ديگر از بزرگان اهل سنت مذهب خود را رها كرده، مذهب تشيع را در آغوش بگيرند. و اعتراف كنند كه حقّ يكي است و آن در هيچ مذهبي جز تشيع كه همان مذهب اهل بيت‌عليهم السلام است، نيست. اينك تعدادي از اين اشخاص را معرفي مي‌كنيم:

1 - علامه شيخ محمّد مرعي، امين انطاكي

او در قريه عنصو از توابع انطاكيه در سال 1314ه متولد شد. مذهب شافعي داشت. به همراه برادرش احمد براي فراگيري علوم به مصر عزيمت نمود و بعد از طيّ مراحل مقدماتي از شخصيت‌هاي طراز اوّل ازهر؛ از قبيل: شيخ مصطفي مراغي، محمود ابوطه مهني، شيخ رحيم و ديگران استفاده كرده و به درجات عالي از علم رسيد. هنگام بازگشت به وطن، بزرگان ازهر از آن‌دو دعوت كردند كه در مصر باقي مانده و هر كدام تدريس در ازهر را به عهده گرفته و شاگردان را از علوم خود سيراب كنند، ولي نپذيرفته و به شهر خود باز گشتند. با گذشت زماني نه چندان دور با مطالعه كتاب‌ها به حقانيّت شيعه پي‌برده و هر دو برادر داخل در مذهب تشيع مي‌شوند.

شيخ محمّد در كتاب خود «لماذا اخترت مذهب اهل البيت‌عليهم السلام» مي‌گويد: «به طور قطع خداوند مرا هدايت كرد. و برايم تمسك به مذهب حقّ مقدّر فرمود؛ يعني مذهب اهل بيت‌عليهم السلام، مذهب نوه رسول خداصلي الله عليه وآله امام جعفر بن محمّد صادق...

او در عوامل و اسبابي كه منجرّ به تمسك به مذهب اهل بيت‌عليهم السلام شد مي‌گويد:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه