بانک غدیر صفحه 3090

صفحه 3090

پيامبر با صداي بلند، همگان را متوجه ساخت و خطبه را اين‌گونه آغاز فرمود: «حمد، مخصوص خداست، ياري از او مي‌خواهيم، به او ايمان داريم، و توكل ما بر اوست. از بدي‌هاي خود و اعمال نادرست به او پناه مي‌بريم. گمراهان را جز او، پناهي نيست. آن كس را كه او راهنمايي فرموده گمراه كننده‌اي نخواهد بود. گواهي مي‌دهم معبودي جز او نيست و محمّد بنده و فرستاده اوست. پس از ستايش خداوند و گواهي به يگانگي او فرمود: اي گروه مردم! خداوند مهربان و دانا مرا آگاهي داده كه دوران عمرم به سر آمده است. هر چه زودتر دعوت خدا را اجابت و به سراي باقي خواهم شتافت. من و شما هر كدام برحسب آن چه بر عهده داريم، مسئوليم. اينك انديشه و گفتار شما چيست؟

مردم گفتند: «ما گواهي مي‌دهيم كه تو پيام خدا را ابلاغ كردي و از پند دادن ما و كوشش در راه وظيفه، دريغ ننمودي، خداي به تو پاداش نيك عطا فرمايد!» سپس فرمود: «آيا اين‌كه شما به يگانگي خداوند و اين‌كه محمّد بنده و فرستاده اوست، گواهي مي‌دهيد؟ و اين‌كه بهشت و دوزخ و مرگ و قيامت ترديد ناپذير است و اين‌كه مردگان را خدا بر مي‌انگيزد، و اين‌ها همه راست و مورد اعتقاد شما است؟» همگان گفتند: «آري! به اين حقايق، گواهي مي‌دهيم.»

پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «خداوندا! گواه باش». پس، با تأكيد فرمود: «همانا من در انتقال به سراي ديگر و رسيدن به كنار حوض، بر شما سبقت خواهم گرفت و شما در كنار حوض بر من وارد مي‌شويد؛ پهناي حوض من به مانند مسافت بين «صنعا» و «بصري» است، در آن به شماره ستارگان، قدح‌ها و جام‌هاي سيمين، وجود دارد. بينديشيد و مواظب باشيد، كه من پس از خودم دو چيز گران‌بها و ارجمند در ميان شما مي‌گذارم، چگونه رفتار مي‌كنيد؟» در اين موقع، مردم بانگ برآوردند: يا رسول‌اللَّه، آن دو چيز گران‌بها چيست؟ فرمود: «آنچه بزرگ‌تر است كتاب خداست، كه يك طرف آن در دست خدا و طرف ديگر آن، در دست شماست. بنابراين آن را محكم بگيريد و از دست ندهيد تا گمراه نشويد. آن چه كوچك‌تر است، عترت من مي‌باشد. همانا، خداي دانا و مهربان، مرا آگاه ساخت، كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد، تا در كنار حوض بر من وارد شوند؛ من اين امر را از خداي خود، درخواست نموده‌ام، بنابراين بر آن دو پيشي نگيريد و از پيروي آن دو باز نايستيد و كوتاهي نكنيد، كه هلاك خواهيد شد».

سپس دست علي‌عليه السلام را گرفت و او را بلند نمود، تا به حدّي كه سفيدي زير بغل هر دو نمايان شد. مردم او را ديدند و شناختند. رسول‌اللَّه، اين‌گونه ادامه داد: «اي مردم! كيست كه بر اهل ايمان از خود آن‌ها سزاوارتر باشد؟» مردم گفتند: «خداي و رسولش داناترند.» فرمود: «همانا خدا مولاي من است و من مولاي مؤمنين هستم و بر آن‌ها از خودشان اولي و سزاوارترم. پس هر كس كه من مولاي اويم، علي مولاي او خواهد بود.» و بنا به گفته احمد بن حنبل (پيشواي حنبلي‌ها)، پيامبر اين جمله را چهار بار تكرار نمود. سپس دست به دعا گشود و گفت: «بارخدايا! دوست بدار، آن‌كه او را دوست دارد و دشمن بدار آن كه او را دشمن دارد. ياري فرما ياران او را و خواركنندگان او را خوارگردان. او را معيار، ميزان و محور حق و راستي قرار ده».

آن‌گاه، پيامبر فرمود: «بايد آنان كه حاضرند، اين امر را به غايبان برسانند و ابلاغ كنند.»

قبل از پراكنده شدن جمعيت، امين وحي، اين آيه را بر پيامبرصلي الله عليه وآله نازل نمود: {أَلْيَوْمَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَرَضيتُ لَكُمْ الاِسْلامَ ديناً}؛(183) «امروز دين شما را كامل نمودم و نعمت را بر شما تمام كردم و دين اسلام را براي شما پسنديدم.» در اين موقع پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «اللَّه اكبر، بر اكمال دين و اتمام نعمت و خشنودي خدا به رسالت من و ولايت علي‌عليه السلام بعد از من.»

جمعيت حاضر، از جمله شيخين (ابوبكر و عمر) به اميرالمؤمنين، اين گونه تهنيت گفتند: «مبارك باد! مبارك باد! بر تو اي پسر ابوطالب كه مولاي من و مولاي هر مرد و زن مؤمن گشتي».

ابن‌عباس گفت: «به خدا سوگند، ولايت علي‌عليه السلام بر همه واجب گشت».

حسان بن ثابت گفت: «يا رسول‌اللَّه! اجازه فرما تا درباره علي‌عليه السلام اشعاري بسرايم» پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «بگو با ميمنت و بركت الهي.» در اين هنگام، حسّان برخاست و چنين گفت: «اي گروه بزرگان قريش! در محضر پيامبر اسلام، اشعار و گفتار خود را درباره ولايت، كه مسلّم گشت بيان مي‌نمايم.» و اين‌گونه اشعار خود را سرود:

يناديهم يوم الغدير نبيّهم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه