بانک غدیر صفحه 3512

صفحه 3512

هنگامي كه امام حسن‌عليه السلام مجبور به مصالحه با معاويه گرديد، يكي از خطراتي كه امام‌عليه السلام احساس مي‌كرد امنيت شيعيان حضرت علي‌عليه السلام بود. ازاين‌رو در قرارداد خود با معاويه تصريح كرد كه بايد امنيت به اصحاب امام علي‌عليه السلام داده شود. معاويه نيز آن را پذيرفت. ولي در همان روز اوّل معاويه اعلام كرد كه آن تعهدات را نمي‌پذيرد و زير پا مي‌گذارد.

ابن ابي‌الحديد از ابي‌الحسن مدائني روايت مي‌كند: «معاويه در نامه خود به واليان چنين نوشت: من ذمه خود را از هركسي كه روايتي در فضيلت ابي‌تراب و اهل‌بيتش نقل نمايد، بري كردم. بعد از اين دستور خطبا در هر منطقه بر منبر شروع به لعن علي‌عليه السلام و تبرّي از او و اهل‌بيتش نمودند. شديدترين مردم در بلا و مصيبت اهل كوفه بودند؛ زيرا آن هنگام در كوفه تعداد زيادي از شيعيان وجود داشتند. معاويه، «زياد» را والي بصره و كوفه نمود. او شيعيان را خوب مي‌شناخت، بر اساس دستور معاويه هرجا كه شيعيان را مي‌يافت به قتل مي‌رساند، و يا اين‌كه آنان را ترسانده، دست و پاي آنان را قطع مي‌نمود و چشمان آنان را از حدقه درآورده، به دار آويزان مي‌كرد. همچنين عده‌اي را نيز از عراق تبعيد نمود. لذا هيچ شيعه معروفي در عراق باقي نماند... .»(62)

ابن أعثم مي‌نويسد: «زياد، دائماً در پي شيعيان بود و هركجا آنان را مي‌يافت به قتل مي‌رساند، به‌طوري كه شمار زيادي را كشت. او دست و پاي مردم را قطع و چشمانشان را كور مي‌كرد. البته خود معاويه نيز جماعتي از شيعيان را به قتل رساند.(63) معاويه خود دستورِ به دار آويختن گروهي از شيعيان را صادر كرد.(64) زياد شيعيان را در مسجد جمع مي‌كرد، تا از علي‌عليه السلام اظهار بي‌زاري جويند.(65) او در بصره نيز در جست و جوي شيعيان بود و با يافتن آن‌ها آنان را به قتل مي‌رساند.(66) عده‌اي از صحابه و تابعين به دستور معاويه به شهادت رسيدند.

در سال 53 هجري معاويه حجر بن عدي و اصحابش را به قتل رساند و او اوّلين كسي بود كه به همراه اصحابش به شيوه قتل صبر در اسلام كشته شد.(67)

عمرو بن حمق خزاعي، صحابي عظيم را كه امام حسين‌عليه السلام او را سيدالشهدا ناميد، بعد از آن‌كه معاويه او را امان داد، به قتل رساند.(68)

مالك اشتر، يكي از اشراف و بزرگان عرب و يكي از فرماندهان جنگ‌هاي امام علي‌عليه السلام بود. معاويه او را در مسير مصر به وسيله سمّ، به دست يكي از غلامانش به قتل رسانيد.(69) رشيد هجري، از شاگردان امام علي‌عليه السلام و خواص وي بود، زياد دستور داد كه از علي‌عليه السلام برائت جسته و او را لعنت كند، او امتناع ورزيد. ازاين‌رو دو دست و دو پا و زبان او را بريده و به دار آويخت.(70)

جويريه بن مهر عبدي را به جرم داشتن ولايت علي‌عليه السلام دستگير نموده و بعد از جداكردن دو دست و دو پاي او، بر شاخه درخت خرما به دار آويخت.

پيروان غدير در عصر «امام حسين‌عليه السلام»

ابن ابي‌الحديد مي‌گويد: «وضع تا وقتي كه حسن بن علي، از دار دنيا رحلت نمود، اين چنين بود. در اين هنگام مصيبت و فتنه بر شيعيان بيشتر شد، كار به جايي رسيد كه شيعيان در بين مردم از جان خويش ترس داشتند و يا از شهر خود فرار كرده و به‌طور پنهاني زندگي مي‌كردند.(71)

امام محمد باقرعليه السلام مي‌فرمايد: «بيشتر مصيبت براي ما و شيعيان، بعد از رحلت امام حسن‌عليه السلام بود كه در آن زمان در هر شهر، شيعيان ما را مي‌كشتند و دست‌ها و پاهاي آن‌ها را به اين گمان كه شيعه هستند از بدن جدا مي‌كردند. هركسي كه متّهم به دوستي و ارتباط با ما مي‌شد، او را زنداني نموده و يا اموالش را غارت مي‌كردند يا خانه‌اش را خراب مي‌نمودند و اين مصيبت و بلا هم‌چنان شدت يافت تا زمان عبيداللَّه ابن زياد».(72)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه