بانک غدیر صفحه 3519

صفحه 3519

امام‌باقرعليه السلام مي‌فرمايد: «حجّاج سركار آمد و تا توانست، شيعيان را به قتل رساند و به هر گمان و تهمتي آنان را دستگير نمود. كار به جايي رسيد كه اگر كسي به او زنديق يا كافر مي‌گفتند بهتر بود از اين‌كه او را شيعه علي‌عليه السلام بگويند.»(84)

ابن ابي‌الحديد، از «مدائني» نقل مي‌كند: «هنگامي كه «عبدالملك بن مروان» به ولايت رسيد، بر شيعه بسيار سخت گرفت و «حجاج بن يوسف» را بر آنان گماشت. مردم به بغض علي‌عليه السلام و موالات دشمنان آن حضرت به او تقرب جستند و هرچه را توانستند در فضل دشمنان علي، روايت جعل كردند و در لعن بر علي‌عليه السلام، كوتاهي ننمودند.»(85)

ابن سعد، در «طبقات»، از «منهال» نقل مي‌كند: «من بر علي بن حسين، وارد شدم و به آن حضرت عرض كردم: چگونه صبح كرديد؟ خدا امر تو را اصلاح كند؟ حضرت فرمود: من پيرمردي مثل تو در اين شهر نمي‌بينم، نمي‌داني كه چگونه صبح كرديم؟ اگر نمي‌داني، من تو را باخبر نمايم؛ ما در ميان قوم خود به مانند بني‌اسرائيل در ميان آل‌فرعون(!!) صبح نموديم، كه فرزندان آنان را ذبح كرده و زنان آنان را به كنيزي مي‌بردند. كار ما به جايي رسيده كه شيخ و سيد ما را بر بالاي منابر، لعن و دشنام مي‌دهند و با اين عمل به سوي دشمنان ما تقرّب پيدا مي‌كنند...»(86)

قنبر، غلام علي‌عليه السلام، از جمله كساني است كه به دست حجاج، به شهادت رسيد. حجاج، به بعضي از نزديكان خود مي‌گويد: «دوست دارم به يكي از اصحاب ابوتراب (علي‌عليه السلام) دست پيداكنم. به او گفتند: ما از قنبر كسي را به علي‌عليه السلام نزديك‌تر نمي‌دانيم. حجاج، كسي را به دنبال قنبر فرستاد و او را نزد حجاج آورد، حجاج به او گفت: تو قنبري؟ گفت: آري! حجاج گفت: از دين علي تبرّي بجو! قنبر گفت: آيا تو مي‌تواني مرا به افضل از دين علي راهنمايي نمايي؟ حجاج گفت: من تو را خواهم كشت. كدام قتلي براي تو محبوب‌تر است، آن را انتخاب نما! قنبر در جواب گفت: مرا اميرالمؤمنين خبر داده است كه بدون حق، ذبح خواهم شد. حجاج نيز، دستور داد تا سر او را مانند گوسفند از تن جدا نمايند.»(87)

كميل بن زياد، از شيعيان و خواص علي‌عليه السلام مي‌باشد، حجاج در زمان ولايتش در كوفه او را طلب كرد. لكن كميل فرار نمود و در مكاني مخفي گشت. حجاج حقوق قومش را قطع نمود. كميل، با مشاهده اين وضع، با خود گفت: «من پيرمردي هستم كه عمرم به سرآمده است، سزاوار نيست كه من سبب محروميت قومم گردم.» لذا خود را تسليم حجاج نمود. حجاج، با مشاهده كميل گفت: «من از مدّت‌ها منتظر تو بودم». كميل در جواب فرمود: «خشنود مباش؛ زيرا از عمر من چيزي باقي نمانده است، هركاري مي‌خواهي انجام بده، بازگشت انسان به سوي خداست و بعد از قتل من نيز حسابي هست. اميرالمؤمنين‌عليه السلام مرا خبر داده كه تو قاتل مني.» حجاج گفت: «پس حجت بر تو تمام شد.» در اين هنگام دستور داد تا گردن او را بزنند.»(88)

از ديگر شيعيان، سعيد بن جبير است. او مردي معروف به تشيع و زهد و عبادت و عفّت بود. حجاج دستور داد او را دستگير كردند، و بعد از مشاجرات زياد بين اين دو، حجاج دستور داد تا سرش را از بدن جدا كنند.(89)

در چنين شرايطي، كه تصور نابودي اهل‌بيت‌عليهم السلام مي‌رفت، امام‌سجّادعليه السلام فعاليت را شروع نمود. و در اين راه، موفقيت زيادي كسب كرد.(90)

امام سجّادعليه السلام توانست به شيعه، حياتي تازه بخشد. و زمينه را براي فعاليت‌هاي امام باقر و امام صادق‌عليهما السلام فراهم آورد. به گواهي تاريخ، امام سجّادعليه السلام در طول سي و چهار سال فعاليت، شيعه را از دشوارترين بحران‌هاي حيات خويش عبور داد؛ بيست سال حاكميت حجاج بر عراق و سلطه عبدالملك بن مروان بر كل قلمرو اسلامي، جهت‌گيري روشني براي كوبيدن شيعيان بود...، حجاج كسي بود كه شنيدن لفظ كافر، براي او از شنيدن لفظ شيعه، آرامش بيشتري داشت.(91)

روش فقهي حضرت سجادعليه السلام نقل احاديث پيامبرصلي الله عليه وآله از طريق علي‌عليه السلام بود كه شيعيان تنها آن احاديث را درست مي‌دانستند. بدين‌صورت شيعه اوّلين قدم‌هاي فقهي خود را در مخالفت با انحرافات موجود برداشت.

شهر مدينه با توجه به كجروي‌هايي كه از آغاز اسلام در آن انجام شده بود، عليه شيعه، تحريك گرديده بود. بنابراين، جاي مناسبي براي رشد شيعه به‌شمار نمي‌رفت.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه