بانک غدیر صفحه 3625

صفحه 3625

عموجان تو را قسم مي‌دهم كه سخني نگويي … من با اينان راهي جز صبر انتخاب نكرده‌ام، همانطور كه پيامبر صلي اللَّه عليه و آله به من دستور داده است. اكنون كه روز غدير براي اينان قانع كننده نيست به حال خود واگذارشان!! بگذار آنچه قدرت دارند ما را ضعيف نمايند، كه خداوند مولاي ماست و او بهترين حكم كننده است.

[صفحه 46]

در مسجد پيامبر در زمان عمر

كتاب سليم بن قيس: حديث 14.

در مجلسي كه در زمان عمر در مسجد پيامبر صلي اللَّه عليه و آله برقرار شده بود و همه از بني‌هاشم بودند و سلمان و ابوذر نيز حضور داشتند، اميرالمؤمنين عليه‌السلام بدعتها و اعتراضات ابوبكر و عمر را برمي‌شمرد. از جمله فرمود:

عمر بود كه در روز غدير خم وقتي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله مرا براي ولايت نصب كرد، با رفيقش (ابوبكر) با هم گفتگو كردند. او گفت: «در اين كه كار پسر عمويش را بالا ببرد هيچ كوتاهي نمي‌كند»؛ و ديگري گفت: «در اينكه بازوي پسر عمويش را بلند كند هيچ كوتاهي نمي‌كند».

همچنين در حاليكه منصوب شده بودم به رفيقش (ابوبكر) گفت: «اين واقعاً كرامت بزرگي است»! رفيقش با تندي به او نگاه كرد و گفت: «نه بخدا قسم، ابداً اين سخن او را گوش نمي‌دهم و از او اطاعت نمي‌كنم». سپس به او تكيه داد و با تكبر به راه افتادند و رفتند.

در شوراي شش نفره پس از قتل عمر

بحارالانوار: ج 31 ص 332 و 351 و 373 و 381.

بعد از قتل عمر، طبق وصيت او شش نفر كه تعيين كرده بود جمع شدند تا يكي را از بين خود بعنوان خلافت انتخاب كنند. البته اين نقشه‌ي عمر بود و در واقع عثمان از قبل تعيين شده بود. پس از سه روز كه مي‌رفت تا با انتخاب عثمان جلسه پايان پذيرد، اميرالمؤمنين عليه‌السلام بعنوان اتمام حجت برخاست و خطاب به پنج نفر ديگر فضائل خود را بر اولويت در احراز مقام خلافت برشمرد و از جمله فرمود:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه