بانک غدیر صفحه 3865

صفحه 3865

يكي ديگر از عوامل مهم كه زمينه را براي متفكّرين اهل سنت فراهم كرده تا به سوي تشيع گرايش پيدا كنند، اطلاع و آگاهي آنان از واقعيت‌هايي است كه در مذهب اهل سنت وجود دارد. اينك به برخي از تصريحات كساني كه شيعه شده‌اند اشاره مي‌كنيم.

صالح الورداني مستبصر مصري مي‌گويد: «كمتر مطلبي كه درباره عقيده اهل سنت گفته مي‌شود اين است كه عقيده‌اي آنان عقيده حكومتي است كه از ابتداي پيدايش آن تاكنون در دامن‌هاي حكّام پرورش يافته است. و از اين حكّام پشتيباني و مشروعيت خود را اخذ كرده است، امري كه به اين عقيده، اجازه و فرصت استمرار و انتشار و بقا را داده است. و اين تنها عاملي است كه اين عقيده را در مركز صدارت قرار داده و آن را عقيده غالب مردم كرده است؛ زيرا اين عقيده به خودي خود، داراي پايه‌هاي اساسي نبوده تا متكفّل بقا و انتشار باشد.

عقيده اهل سنت در حقيقت عقيده‌اي است كه به جهت پناه دادن به واقعيت‌هاي خارجي و مشروعيت بخشيدن به آن تأسيس شده است، كه اگر در پناه و دامان حكّام محافظت نمي‌شد به طور حتم به انتهاي خود رسيده بود. دست تقدير نسبت به عقايد بسياري چنين حكم كرد كه از صفحه تاريخ محو شود به رغم اين‌كه مقوّمات فراوان و مؤيدات بسياري را داشتند لذا از آنها اثري باقي نماند.و بدين جهت و جهات ديگر اين عقايد به عنوان جزء مسلّم دين به حساب آمد كه هيچ كس حق ندارد با آن به مقابله برآمده و آن را نقد كند، در حالي كه عقايد و روش‌هاي عقيدتي ديگر، همگي مورد نقد و طعن و نظر در طول زمان قرار گرفت، و تنها عقيده اهل سنت بود كه تنها در برجي عالي قرار گرفت كه هاله‌اي از قداست و عصمت دور آن را گرفته و كسي حق ندارد تا به آن نزديك شود».(29)

او نيز مي‌گويد: «حكومت‌هاي پياپي، به اهل سنت فرصت دادند تا خود را بر ديگران برتر جلوه دهند، و عقايد خود را در سطح جامعه منتشر سازند تا جايي براي مذاهب ديگر از معتزله و شيعه و ديگر مذاهب باقي نماند. كار اهل سنت در اين زمينه به جايي رسيد كه پيروان ديگر مذاهب را به پاي ميز محاكمه كشانده و آنان را اذيت و آزار نمودند.

واقعيت‌هاي تاريخي بر اين تأكيد دارند كه اهل سنت به فضل پشتيباني حكّام به زندگي خود ادامه دادند و اگر آنان چنين پشتيباني را نداشتند با افكاري كه داشتند از هم مي‌پاشيدند، اين پشتيباني از ناحيه حكّام تا به امروز ادامه دارد، و اين بدان جهت است كه روش اهل سنت نمايانگر بزرگ‌ترين و بهترين پشتيباني است كه ممكن است حكومت‌ها بر آن در مقابل دسته‌هاي ديگر كه براي ايشان خطرسازند، سرمايه‌گزاري كنند...».(30)

او نيز در جايي ديگر مي‌گويد: «من در محيط فكر سني در مدّت زماني طولاني زندگي كردم، ولي در آن، احساس خلل‌ها و نابساماني‌هاي غيرعادي كردم. احساس كردم كه مذهب سنّي مذهب حكومتي است و از آن بوي سياست به مشام مي‌خورد، و عقل تو در آن، ضعف‌هايي را مي بيند كه نمي‌تواند او را راحت بگذارد و نمي‌تواند براي توجيه آن‌ها جواب پيدا كند.»(31)(32)

و در جايي ديگر مي‌گويد: «در مدتي كه سنّي بودم، مردم را به عقل گرايي دعوت كرده و شعار عقل مي‌دادم، ولي در ميان قوم خود جايگاهي نيافتم و از هر طرف، تهمت‌ها و شايعاتي بر ضدّ خود شنيدم... و من به خوبي مي‌دانستم كه كوتاه آمدن از عقل يعني ذوب شدن در پيشينيان، و در نتيجه انسان بدون هيچ شخصيتي خواهدبود تا واقع را بر او روشن سازد... من هرگز چيزي را بدون تحقيق و دقت نظر نمي‌گويم... عقل‌گرايي من عامل اساسي در تمايلم به سوي تشيع و خطّ اهل بيت‌عليهم السلام و اختيار مذهب آنان بوده است».(33)

وي در گلايه‌اي از شيخ الازهر مصر مي‌گويد: «شيخ ازهر كارگزار حكومت است. او سياست دولت وقت را دنبال مي‌كند و در گرو او است. در نتيجه، از هنگام به عهده گرفتن رياست الازهر تاكنون سخنان متناقض گفته است... .

در طول دهه‌هاي چهل و پنجاه و شصت ميلادي، جامعة الأزهر به شيعه ارادت داشت و با آنان هم پيمان بود. حتي در اوائل دهه هفتاد، الأزهر از مروّجان و پايه‌گزاران جماعت تقريب بين مذاهب در مصر به شمار مي‌آمد. امّا هنگامي كه انقلاب اسلامي در ايران پديد آمد، شخصيت‌ها و رجال الأزهر بر ضدّ شيعه قيام كردند و عليه آنان اعلام جنگ نمودند. آنان گفتند: شيعيان، صحابه را سبّ و ناسزا مي‌گويند و قرآن سرّي غير از اين قرآن موجود دارند. همچنين تهمت‌هاي باطل ديگري نيز به شيعه نسبت دادند، ولي آنان به خوبي مي‌دانند كه شيعه از اين اتهامات به دور است. به راستي چرا اين سخنان را قبل از انقلاب ايران نمي‌گفتند؟!».

محمد كثيري يكي ديگر از مستبصرين به همين نقطه ضعف اشاره كرده و مي‌گويد: «مهم اين است كه سلطه حاكم بر مجتمع اسلامي، خصوصاً با شروع قرن چهارم، شرعيت مطلوب را به برخي از مدارس اصولي و فقهي داده‌اند، و عموم مردم نيز آن را تلقي به قبول كردند و با مرور زمان بر آن‌ها چهره قداست و احترام پوشاندند تا به حدّي كه نمايانگر اسلام معرفي كردند، و عقايد ديگران را از اسلام خارج كرده، بلكه كفر و ضلالت دانستند و بدين جهت خون و مال صاحبان آن عقايد را حلال نمودند...».(34)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه