بانک غدیر صفحه 3895

صفحه 3895

عباس ادامه داد: «همانا رسول خدا صلي الله عليه وآله مانند ساير افراد بشر در معرض آفات و حوادث است و از دنيا رفته، بدنش را هرچه زودتر به خاك بسپاريد. آيا خداوند شما را يك بار مي‌ميراند و رسولش را دوبار؟ او نزد خداوند گرامي‌تر از آن است كه دوبار شربت مرگ را بچشد. هر گاه گفتار شما درست باشد باز بر خدا دشوار نيست كه خاك‌هاي روي بدنش را به كناري ريخته او را از زير خاك بيرون آورد. رسول خدا تا راه سعادت و نجات را براي مردم هموار نساخت از دنيا نرفت».(10) ولي عمر آن قدر حرف خود را تكرار كرد كه لبانش كف نمود.(11)

پس از اين، سالم بن عبيد به منظور آگاه ساختن ابوبكر به سنح روانه شد و خبر وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله را به او رسانيد.(12)

ابوبكر به مدينه آمد و عمر را ديد كه سرپا ايستاده و مردم را تهديد مي‌كند،(13) و مي‌گويد: رسول خدا زنده است و نمرده! او خواهد آمد تا دست آن‌ها را كه اين‌گونه سخنان را درباره او مي‌گويند و او را مرده مي‌پندارند، ببرد و گردنشان را بزند و آنان را به چوبه دار بياويزد.

عمر چون ديد ابوبكر مي‌آيد، ناگهان آرام گرفت و در جاي خود نشست.(14)

ابوبكر خداي را ستايش نمود و گفت: «آنان كه خدا را مي‌پرستند بدانند كه خدا هميشه زنده است و نخواهد مرد. آنان كه محمّد را مي‌پرستند آگاه باشند كه محمّد از دنيا رفته است. سپس اين آيه را تلاوت كرد: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ...».(15)

عمر پرسيد: اين‌كه خواندي قرآن بود؟ ابوبكر گفت: آري. اين در حالي است كه ابن ام‌كلثوم نيز همين آيه را براي عمر خوانده، ولي عمر آن را نپذيرفته بود.

عمر رأي خود را درباره مرگ رسول خدا صلي الله عليه وآله نه به سخنان مغيره و تلاوت آيه‌اي كه عمرو بن قيس خواند، و نه با احتجاج و استدلالي كه عباس عموي پيامبرصلي الله عليه وآله كرد، با هيچ كدام از اين‌ها رأي خود را تغيير نداد و براي آنان و گفتارشان ارزش قائل نشد تا ابوبكر آمد و سخن گفت، آن‌گاه دلش آرام گرفت و ساكت شد. خود او بعدها اين جريان را به صورت ذيل نقل مي‌كند: «به خدا سوگند! به محض اين‌كه شنيدم ابوبكر اين آيه را تلاوت مي‌كند زانوهايم سست شد، به حدّي كه به زمين افتادم و ديگر توانايي برخاستن را نداشتم و دانستم كه رسول خدا مرده است».(16)

سرّ انكار وفات پيامبرصلي الله عليه وآله!

برخي از مريدان و طرفداران عمر بن خطّاب در توجيه انكار وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله از سوي عمر مطالبي را ذكر كرده‌اند:

برخي مي‌گويند: عمر از شدت علاقه و محبّتي كه به رسول خدا صلي الله عليه وآله داشت، و نيز به جهت فشار غصّه و اندوهي كه با از دست دادن رسول خدا صلي الله عليه وآله در خود مي‌ديد، شمشير كشيد و مسلماناني را كه مي‌گفتند رسول خدا از دنيا رفته، تهديد مي‌كرد!!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه