بانک غدیر صفحه 4125

صفحه 4125

به خدا سوگند اگر حكومت اقاليم هفتگانه را هم به من بدهند كه بر خلاف دستور خدا پوست جوي را از مورچه‌اي بگيريم، نمي‌گيرم.

از نكات جالب و ظريف اين فرمايش علي عليه السلام آن است كه ايشان براي بيان مقصود خويش از واژه «لو» استفاده كرده است. «لو» از حروف شرط و به معناي اگر است. با اين تفاوت كه «اگر» در فارسي داراي معنايي اعم از لو مي‌باشد و به طور يكسان هم بر موارد امكان تحقق شرط به كار مي‌رود و هم بر موارد عدم تحقق آن.

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: لو كان فيهما آلهة الاّ الله لفسدتا.

اگر در آسمان و زمين خداياني غير از الله بودند، از هم مي‌پاشيدند. ولي چون اين گونه نيست، در نتيجه آسمان‌ها و زمين نيز به حال خود باقي مانده و متلاشي نمي‌شوند.

همچنين وقتي مي‌گوييم: اگر بال داشتم پرواز مي‌كردم، بدين معناست كه حال كه بال ندارم امكان پرواز هم ندارم. بنا بر اين مفاد: والله لو اعطيت … اين است كه چون حكومت اقاليم هفتگانه را ندارم، محال است كه از روي معصيت و برخلاف دستور خدا حتي پوست جويي را از دهان مورچه‌اي بگيرم.

نكته قابل دقت و ديگري كه در اين كلام علي عليه السلام وجود دارد آن است كه ايشان مي‌فرمايد: حاضر نيست در مقابل به دست آوردن حكومت بر اقليم‌هاي هفتگانه حتي بر «يك مورچه» ستم روا دارد و برخلاف دستور خدا، پوست جوي را از دهانش باز گيرد. چون «تا» در «نملة» تاي وحدت است و دلالت بر يك مورچه‌ي واحد مي‌كند.

سومين نكته قابل توجهي كه در اين جمله وجود دارد، استفاده از واژه «جلب شعيرة» است. جلب شعيره به پوست بسيار نازك روي دانه جو مي‌گويند كه بطور خود به خود از آن جدا مي‌شود و مي‌افتد. يقينا اگر چيزي كم‌ارزش‌تر از پوست جو وجود داشت، امام فرمانروايي بر اقليم‌هاي هفت گانه را با آن مقايسه مي‌كرد. علي عليه السلام با اين فرمايش حجت را بر تمام حاكمان و زمامداران تمام كرده و عملكرد همه آنان را به چالش طلبيده است. حكامي كه بخاطر يك وجب زمين، يا ثروتي اندك و يا دستيابي به مقام و متاع‌هاي واهي و پست دنيا، مرتكب هر جنايتي مي‌شوند و هزاران هزار انسان بي‌گناه و پاكنهاد را به قتل رسانده و خونشان را مي‌ريزند.

در منطق غدير كه گرفتن پوست جويي از يك مورچه گناه به حساب مي‌آيد، ديگر معلوم است كه بدگماني و اتهام‌زني به افراد و كشتن آنان به اين بهانه چه جايگاهي دارد. در مقابل اين منطق، منطق بني اميه و بني عباس قرار دارد كه انسانها را تنها به اتهام دوستي علي عليه السلام مي‌كشتند و با كمترين سؤ ظنّي، مخالفان فكري و عقيدتي خويش را از ميان مي‌بردند.

حتي خلفاي پيش از علي عليه السلام نيز از همين منطق پيروي مي‌كردند و به اندك بهانه‌اي به سركوبي مخالفان خود مي‌پرداختند. در همين راستا، ابوبكر لشكري را به فرماندهي خالد بن وليد عازم سركوبي مخالفانش كرد و او با بدترين شيوه ممكن و با قساوتي تمام عده‌اي از مسلمانان را به خاك و خون كشيد.

اين جنگ‌ها گرچه به «جنگ‌هاي ردّه» معروف است و تحت عنوان مبارزه با مرتدان صورت مي‌گرفت، ولي اغلب كساني كه بدست خالد به قتل رسيدند از مسلمانان بي‌گناه بودند و مرتد شدن آنان فقط يك بهانه بود. علاوه بر آن روشي كه خالد بن وليد در جنگ با آنان در پيش گرفت، درست در نقطه مقابل روش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و دستورات اسلام قرار داشت. اين روش‌ها عبارت بود از: كشتن مسلمانان به وسيله پرتاب كردن از ارتفاعات و بلندي‌ها، سوزاندن در آتش، مثله كردن، (قطع اعضا) و انداختن آنان در چاه‌ها.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه