بانک غدیر صفحه 4134

صفحه 4134

پس از پيامبر گرامي اسلام‌صلي الله عليه وآله وسلم بسياري از مباني شريعت مبين اسلام دستخوش تحريف شد و قدرتمندان، دين را بر حسب سلايق و به مقتضاي رأي شخصي تغيير مي‌دادند. زمينه‌هايي براي امكان تحريف ايجاد كرده بودند كه از جمله آنها سلب آزادي بود. در جامعه آن روز هيچ كس آزادي روايت يك حديث از پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را نداشت و حكام غاصب حتي اجازه جمع‌آوري قرآن را نمي‌دادند. حال اين سؤال پيش مي‌آيد كه مگر پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم غير از بيان شريعت، بيان ديگري هم داشتند؛ مگر قرآن شريعت نبود؟ آيا سيره پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم غير از شريعت بود؟

در حقيقت، تحريف واقعيت دين با آزادي ممكن نبود. از جمله تحريف‌هايي كه حاكمان غاصب پايه‌گذاري كردند، در مورد نماز نافله شب‌هاي ماه مبارك رمضان بود كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم تشريع فرمودند. پيامبر گرامي اسلام‌صلي الله عليه وآله وسلم نماز نافله ماه رمضان را در مسجد به جا مي‌آوردند. عده‌اي اين نماز را به جماعت خواندند، ولي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمودند: اين نماز به جماعت خوانده نمي‌شود، بلكه بايد فرادا به جاي آورده شود. پس از رحلت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم عمر بن الخطاب در مخالفت با بيان پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به رأي خود اقدام به برپايي نافله در ماه رمضان به جماعت نمود و نام آن را «نماز تراويح» نهاد. موارد بسيار ديگري از تحريف شريعت از سوي حاكمان وجود دارد كه در محل‌هاي خودش ذكر شده است و همه كم و بيش مي‌دانيد.

3. جنگ‌افروزي عليه اميرالمؤمنين عليه السلام

پس از اين كه اميرالمؤمنين عليه السلام به خواست افراد جامعه حكومت را پذيرفتند، عدالت و برابري را در جامعه گستراندند و هيچ ظلمي را بر جامعه روا نمي‌دانستند. افرادي نيز بودند كه انگيزه‌هاي ظالمانه داشتند و منافع خود را در همراهي با اميرالمؤمنين عليه السلام نمي‌ديدند. لذا در پي تضعيف پايه‌هاي حكومت اميرالمؤمنين عليه السلام برآمدند و از هر وسيله‌اي براي رسيدن به اين هدف بهره مي‌گرفتند. آنان به بهانه‌جويي مي‌پرداختند و جنگ و نزاع و اختلاف به راه مي‌انداختند و بدين وسيله هم خود و هم بسياري از افراد جامعه را در مقابل حضرت علي‌عليه السلام قرار مي‌دادند. اين فتنه‌انگيزان غالباً از وابستگان حاكمان پيشين بودند. جنگ جمل، صفين و خوارج(341) نمونه‌هايي از جنگ‌افروزي آنان و تحميل نبرد بر اميرالمؤمنين عليه السلام بود كه بارزترين پيامدهاي نفي غدير به شمار مي‌رود. جنگ جمل به سركردگي عايشه و افرادي چون: طلحه، زبير و عبداللَّه بن زبير به راه افتاد. طلحه و زبير كه در آغاز حكومت حضرت علي‌عليه السلام با ايشان بيعت كرده بودند، پيمان شكستند. آنان با بيعت خود خواهان منافعي چون فرمانروايي بصره و كوفه بودند، ولي اميرالمؤمنين عليه السلام با واضح‌بيني خود آنان را ناكام گذارد. سرانجام مخفيانه مدينه را به سوي مكّه ترك كردند و در آن جا با استفاده از بيت‌المالِ غارت‌شده از سوي امويان، خون‌خواهي عثمان، عثمان را بهانه كردند و با تشكيل ارتشي رهسپار بصره شدند و آن جا را تصرف كردند كه در نهايت، اميرالمؤمنين عليه السلام آنان را شكست داد.

جنگ صفين هم يكي ديگر از آن جنگ‌هايي بود كه از سوي معاويه بر ضد اميرالمؤمنين عليه السلام به راه افتاد. دليل به وجود آمدن اين جنگ، حكومت معاويه بر شام بود كه از سوي عثمان و در راستاي نصب قبيله‌گرايي و بازگشت به عصر جاهليت صورت گرفته بود. حضرت علي‌عليه السلام به ابقاي حكومت او تن نمي‌دادند. معاويه كه منافع و حكومت خود را در خطر مي‌ديد، با فريفتن برخي اصحاب، ايجاد اختلاف در صفوف آنان، جوّ سازي عليه امام‌عليه السلام و تطميع و تهديد توانست جنگي را بر ضدّ اميرالمؤمنين عليه السلام راه اندازد. پس از ورود در جنگ و زماني كه خود را در يك‌قدمي شكست مفتضحانه ديد با سر دادن شعارهاي فريبنده و نفوذ در ياران امام‌عليه السلام، حضرت را وادار به پذيرش حكميت كرد. البته كيفيت اين حكميت از پيش مشخص شده بود. پس از آن كه امام‌عليه السلام به حكميت تن داد و توطئه معاويه كارساز شد، همان كساني كه با اصرار حضرت را وادار به پذيرش حكميت نموده بودند با عنوان خوارج نبردي ديگر را در نهروان بر حضرت تحميل كردند. تمام اين وقايع نتيجه نفي غدير بود، چرا كه فاصله 25 ساله ميان حاكميت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين عليه السلام، حكومت در اختيار كساني بود كه غدير را به كناري گذاشته بودند و سنت‌هاي جاهلي به جامعه بازگردانده شده بود.

4. منافق پروري‌

جامعه‌اي كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم ايجاد نمودند جامعه‌اي بود كه آثار جاهلي از آن زدوده شده بود و ادامه اين روند مستلزم برپايي غدير بود، ولي نفي غدير آثار سويي را جايگزين تحولي كرد كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم روحيه نفاق و منافق‌پروري از همان روزهاي پس از رحلت پيامبر گرامي اسلام‌صلي الله عليه وآله وسلم در جامعه جلوه كرد و اميرالمؤمنين عليه السلام حتّي پس از به دست گرفتن حكومت با منافقان مواجه بود. جريان صفين و افرادي كه در ركاب اميرالمؤمنين عليه السلام بودند، با اصرار، حضرت را وادار به حكميت مي‌كنند تا جنگي را كه بر حضرت تحميل شده بود و حضرت در مقام دفاع بودند و در آستانه پيروزي قرار داشت تمام كنند و در نهايت به حكميت انجاميد. همان‌هايي كه با اصرار موفقيت قريب‌الوقوع اميرالمؤمنين عليه السلام را به مسلخ حكميت كشاندند، پس از پايان جنگ به اميرالمؤمنين عليه السلام اعتراض كردند كه چرا حكميت را پذيرفت و با شعارهايي چون «الحكم للَّه لا لك ولا لأصحابك يا علي» (342) و شعار «لا حكم إلاّ للَّه» (343) كه مغالطه‌اي آشكار بود، روحيه نفاق و دورويي خود را بروز دادند.

بسياري از اصحاب حضرت، طراحان چنين رفتار و شعارسازي‌هاي بر ضد اميرالمؤمنين عليه السلام را «منافقان» خواندند و يقيناً اينان منافق بودند، زيرا اگر در قاموس مفهوم نفاق مصداقي وجود داشته باشد، يقيناً همين دسته‌اند كه بر ضد اميرالمؤمنين عليه السلام شعار مي‌دادند در حالي كه در ركاب حضرت بودند و به چيزي اعتراض مي‌كردند كه خود بر حضرت تحميل كرده بودند. پيامبر گرامي اسلام‌صلي الله عليه وآله وسلم در حديثي، در وصف منافق مي‌فرمايند:

« … لا يبغضك إلاّ منافق؛(344) تنها منافقان نسبت به تو (علي‌عليه السلام) دشمني و بغض مي‌ورزند».

آنچه بيان شده پاره‌اي از پيامدهاي سوء كنار زدن حضرت علي‌عليه السلام و نفي غدير بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه