بانک غدیر صفحه 4503

صفحه 4503

بنابراين، علي كجا بود و سقيفه كجا؟ علي كجا بود و ابوبكر كجا؟ علي كجا بود و بيعت كنندگان با ابوبكر كجا، تا بتواند براي آنان استدلال كند؟ و پس از آنكه جريان سقيفه راه افتاد و زمام امور را آنان به دست گرفتند، شد آنچه شد، از سويي زيركي كردند و از ديگر سوقلدري و خشونت نشان دادند. و چنان شد كه نه علي و نه غير علي، هيچ كس نمي‌توانست به حيث استدلال كند. كسي گوش شنيدن يا امكان انعطاف به طرف مضمون حديث نداشت؟ آيا در زمان ما، چند نفر مي‌توانند با كساني كه قدرت را در دست دارند درافتند، به طوري كه قدرت آنان را از ميان بردارند و دولتشان را سرنگون كنند؟ و آيا اگر كسي قصد چنين كاري داشته باشد آزادش مي‌گذارند؟ هيهات، هيهات. و اكنون تو گذشته را به بازمان حاضر بسنج، كه مردم همان مردمند و زمانه همان زمانه است.

از اينها گذشته، علي در آن روز، براي استدلال و استشهاد، نتيجه‌اي نمي‌ديد جز بر پا شدن فتنه و آشوب و در آن شرايط (كه اسلام دوران نخستين خويش را مي‌گذرانيد و نهال دين تازه كاشته شده بود)، ترجيح مي‌داد كه حق او ضايع شود اما شر و آشوبي برپا نگردد. علي بخوبي متوجه خطرهايي بود كه دين اسلام و كلمه «لا اله الا اللّه» را تهديد مي‌كرد. در واقع، علي بن ابيطالب در آن ايام به مصيبتي گرفتار شده بود كه احدي بدان گونه مصيبت گرفتار نشده است، زيرا بار دو امر بزرگ بر دوش علي سنگيني مي‌كرد: يكي خلافت اسلام، با آنهمه نص و وصيت و سفارشي

[صفحه 48]

كه از پيامبر درباره آن رسيده بود، و اينهمه، متوجه علي بود و در گوش او فرياد مي‌كشيد و با شكوهاي دلگداز و جگر خراش او را به شور و حركت فرا مي‌خواند. دوم آشوبها و طغيان‌هايي كه ممكن بود منتهي شود به از هم پاشيدن جزيرة العرب و مرتد شدن اعراب نو مسلمان، و ريشه كن شدن اسلام و ميدان يافتن منافقان مدينه و ديگر اعراب منافق و دو رويي كه به نص قرآن، اهل نفاق و دو رويي بودند و كافر ماجراتر و نفاق پيشهتر از هر كس ديگر بودند و از هر كس ديگر دورتر بودند از فهم و هضم حدود احكام خدا [44] و اينان با از ميان رفتن پيامبر (ص) قوت يافته بودند. آري مسلمانان در آن روز، پس از رحلت پيامبر، مانند گلهاي بودند سيل زده، در شبي زمستاني، گرفتار شده ميان گرگهاي خونخوار و حيوانات درنده و مسيلمه كذاب و طليحة بن خويلد و سجاح بن حارث، و رجاله‌هايي كه دور و بر اينان گرد آمده بودند و براي محو اسلام و مسلمين پاي مي‌فشردند. علاوه بر اين، دو امپراطوري روم و ايران، در آن روزگار، در كمين اسلام بودند. و به جز اينها همه، ده‌ها مانع و مشكل ديگر بود كه همه در حال كين توزي با محمد و خاندان محمد و اصحاب محمد بودند و براي گرفتن انتقام خود از اسلام (كه همه اعتبارات اشرافي و امكانات مختلف استثمار را نابوده كرده بود)، به هر وسيلهاي دست مي‌زدند. مي‌خواستند اسلام را براندازند و ريشه اش را بكنند. و در راه اين مقصود، با نشاط و شتاب گام بر مي‌داشتند. چون مي‌ديدند كه با مرگ رهبر اسلام، براي كارشكني و تخريب فرصت خوبي پيش آمده است. از اين رو مي‌كوشيدند تا اين فرصت را مهار كنند و از بي سرپرست شدن مسلمانان، پس از استقرار يك

[صفحه 49]

نظام داخلي، بهره گيرند. آري، در چنين شرايطي، علي بر سر دو راهي بزرگ رسيد. و طبيعي بود كه مانند علي بن ابيطالبي، حق خلافت خويش را فداي اسلام و مسلمين كند و چنين هم كرد. نهايت براي اينكه نظريه خلافت حقه اسلام را، كه خلافت خودش بود، حفظ كند و در برابر كساني كه حق اسلامي خلافت را از او سلب كردند [45] موضعگيري لازم را كرده باشد البته آن هم باز به صورتي كه شق عصاي مسلمين نشود و فتنه برنخيزد و فرصت به دست دشمن داده نشود براي اين مقصود، در خانه نشست و بيعت نكرد، تا اينكه او را بزور اما بي خونريزي از خانه به مسجد آوردند. در صورتي كه اگر علي خود به پاي خود براي بيعت رفته بود، حجتي براي خلافت او نمي‌ماند و براي شيعه (و هر طالب حقّي) برهان حق آشكار نمي‌گشت. اما علي با اين روش خود، دو كار كرد: هم اسلام را حفظ كرد و هم صورت شرعي خلافت حقه اسلام را نفراموشاند. و چون نگريست كه در آن روز و آن شرايط، حفظ اسلام و خنثي كردن فعاليتهاي دشمنان اسلام، متوقف است بر عدم درگيري او (با سران امت)، چنين كرد و با خلافت سقيفه در نياويخت. و اين همه براي حفظ امت بود، و حراست شريعت، و نگهداشت دين، و چشمپوشي از مناصب خويش براي خدا، و اداي امري كه شرعاً و عقلاً بر او واجب بود، يعني علم به اهم (حفظ اسلام و مسلمين) و ترك مهم (حفظ خلافت حقه)، در مرحلهاي كه دو تكليف تعارض كنند. اين است كه شرايط و محيط آنروز، نه به علي اجازه مي‌داد كه شمشير در ميان مردم گذارد،

[صفحه 50]

و نه جامعه آن روز مدينه را جامعه نو مسلمانان را زير ضربه‌هاي استدلال و سخنراني و تكفير و تخطئه آ خرد و منزلزل و متشنج سازد. و با اين همه كه گفتيم، علي و اولاد علي و عالمان شيعه، از آن روز تا امروز، همواره با روشي حكيمانه، احاديث وصايت را ذكر كرده‌اند و نصوص روشن نبوي را در اين باره نشر داده‌اند. چنانكه بر مردم آگاه پوشيده نيست. والسلام [46].

تذكار

در اينجا عبارت اين مصلر شريف علوي، و عالم بزرگ و مجاهد شيعي، كه مقام او در بيان حقايق آل محمد و مباني تشيع، مورد قبول همه است، اين است:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه