بانک غدیر صفحه 4607

صفحه 4607

برخاسته‌اند، بزرگ مي‌داريم و به عظمت هر يك از آنان، از هر مذهب و ملتي و با هر نوع جهان‌بيني، در حد لازم، خستوييم. و آنان كه در گذشته‌اند و هر كدام به نوعي به مسائل انساني خدمت كرده‌اند، همواره براي روحشان آروزي آرامش مي‌كنيم،و براي آنان كه زنده‌اند آروزي كاميابي بيشتر، اما به سويشان دست دراز نمي‌كنيم كه از اين باب و بابت غنييم زيرا كه خود، آنچه را كه بايد، داريم. تنها بايد بدانيم كه چه داريم و بشناسيم و بشناسانيم، و در سطح عرضه بر نسلهاي جهان و مشارف تاريخ بكوشيم- كوششي چونان هجوم فجر بر تاريكيها و تابيدن آفتاب بر آباديها.

[صفحه 223]

خطوطي از اهداف

اشاره

ما در اين مقدمه، به ياد كرد صفات بارز و مواهب صاحب «الغدير»، چندان نپرداختيم، اما به اشاره برخي را باز گفتيم. صاحب «الغدير» نخست در دامان پدر و نيايي اهل تقوي و علم و ولاء پرورش يافت. سپس راهي نجف شد و در پرتو انوار علوي و محضر عالمان بزرگ زمان به مراحل عالي علم و اجتهاد و فضيلت نفسي و موقعيت اجتماعي و شهامت اخلاقي نايل آمد. او به جز اين صفات كسب كرده، از مواهب والايي چون قامت بلند، پيكر رشيد، دل شجاع، كالبد توانا، استخوابندي درشت و متناسب، سيماي جذاب، چشمان درشت و سياه و نافذ و عميق و محبت‌بار و هيئت شكوهمند (و به تعبير ابن سينا «سمت

[صفحه 224]

رشيد») برخوردار بود. و در چنين پيكري روحي بزرگ و دلي «چون دشتهاي بي‌انتها» جاي داشت كه احساسات بيكران و تعقل وافر آن، موجب اين همه بركت علمي و اجتماعي شد. و همراه اين صفات اكتسابي و طبيعي فضايل ارجمند ديگري داشت چون قاطيعيت كامل، شجاعت مقدس، ايمان سوزان، اخلاص سرشار، عاطفه‌اي چون جوهر نسسيم، و عشقي- چونان عظمت- به خاندان پيامبر … عشق او به خاندان پيامبر زبانزد خاص و عام بود. و ايمان عميق و كوهين وي را هر كس با او معاشرت كرده بود، به ويژه خواص، به خوبي درك كرده بودند. او عالمي بود كه ديدارش خدا را به ياد مي‌آورد و اولياي خدا را و به حق ملاقات او به انسان ايمان مي‌داد و روح ولاي علوي را در جان آدمي مي‌دميد. و اگر از اين مايه، شعله‌اي در وجود هر كس بود، آن را شعله‌ورتر مي‌ساخت. او وجودي بود سرشار از حق و مملو از يقين و بصيرت. به هنگامي كه در مدرسه‌ي نواب مشهد (تابستان سال 1338 ش) به درخواست مردم، ده شب، به منبر رفت و آن مجلس معروف برپا گشت و توده‌هاي انبوه گرد آمده ساعتها به سخن او گوش مي‌دادند، يكي از شبها، به مناسبتي از قيامت سخن مي‌گفت و قيامت مي‌كرد. تو مي‌گفتي كه اين عرصات محشر است كه در برابر ديدگان آدمي پديدار مي‌گردد. [223].

و پس از اين همه، از صفات سرآمد وي، اراده‌ي پولادين او بود. اراده‌اي كه به گفته‌ي ناقدان، برندگي شمشير در آن نهفته بود، كه هر صعب و سختي را در

[صفحه 225]

برابر او سهل و ناچيز جلوه مي‌داد، اراده‌اي همسان كوهها و همتي همبر قلبه‌ها. پس مي‌سزيد اگر او از جمله اين ابيات را سرود روح خويش مي‌خواند: [224].

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه