بانک غدیر صفحه 4807

صفحه 4807

حذيفه جواب داد: اي جوان، گوشها و چشمهايمان گرفته شده بود و از مرگ كراهت داشتيم. دنيا برايمان زينت پيدا كرده بود و مقدّر خدا بود كه ظالمين بر ما حكومت كنند. ما از خدا مي‌خواهيم گناهان ما را ببخشد و از او حفظ در باقي عمرمان را مي‌طلبيم. براستي كه او صاحب اختيار مهربان است.

سپس حذيفه به خانه‌اش رفت و مردم متفرق شدند.

[صفحه 47]

مقدمات واقعه غدير و توطئه‌هاي منافقين

اشاره

راوي حديث مي‌گويد: در بيماري كه حذيفه بخاطر آن از دنيا رفت به عيادت وي رفته بودم. من آن روز از كوفه آمده بودم و اميرالمؤمنين عليه‌السلام هنوز به عراق نيامده بود.

هنگامي كه نزد حذيفه بودم آن جوان ايراني به عيادت او آمد؛ و حذيفه به او خوشامد گفت و او را نزد خود خواند و كنارش نشانيد. پس از آنكه عيادت كنندگان از نزد حذيفه رفتند جوان گفتگوي خود را با وي آغاز كرد.

پايه گذاران اصلي غصب خلافت

جوان ايراني پرسيد: اي حذيفه، شنيدم روزي مطلبي از بريده بن حصيب اسلمي نقل مي‌كردي كه او شنيده بود يكي از كساني كه دستور داده شدند به علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» بگويند به رفيقش مي‌گويد: «آيا نديدي چگونه امروز محمد پسر عموي خود

[صفحه 48]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه