بانک غدیر صفحه 4829

صفحه 4829

توطئه منافقين براي بازگشت به مدينه

از سوي ديگر، ابوبكر و عمر و ابوعبيده در خلوت به اسامه و عده‌اي از اصحاب وي گفتند: «به كدام سو حركت مي‌كنيم و مدينه را خالي مي‌گذاريم؟ در حالي كه اكنون حساسترين زماني است كه به مدينه و حضور در آن نيازمنديم»! اسامه با تعجب پرسيد: براي چه؟

آنها جواب دادند: «آثار مرگ در چهره‌ي رسول الله هويداست. بخدا قسم اگر مدينه را خالي بگذاريم كارهايي اتفاق مي‌افتد كه اصلاح آنها ممكن نخواهد بود. [71] ما در مدينه مي‌مانيم تا ببينيم سرانجام پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چه مي‌شود، و پس از آن راه شام پيش روي ماست و حركت مي‌كنيم».

با اين توطئه، سپاه اسامه به لشكرگاه نخست بازگشتند و در آنجا توقف نمودند. سپس شخصي را پنهاني به مدينه فرستادند تا درباره‌ي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خبري به دست آورد.

[صفحه 88]

فرستاده‌ي آنان نزد عايشه آمد و از او پنهاني درباره‌ي حال پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سؤال كرد. عايشه در پاسخ گفت: نزد ابوبكر و عمر و همراهانشان برو و به آنان بگو: «بيماري پيامبر شديدتر شده است. هيچكدامتان از محل خود حركت نكنيد و من خبرها را ساعت به ساعت به شما مي‌رسانم»!

بعد از آن بيماري حضرت شدت يافت، و عايشه صهيب [72] را صدا زد و گفت: نزد ابوبكر و عمر برو و به آنان خبر ده كه اميدي به زنده ماندن پيامبر نيست. به همين جهت تو و عمر و ابوعبيده و هر كس كه صلاح مي‌دانيد هر چه زودتر نزد ما آييد و ورود شما شبانه و مخفيانه باشد».

پس از آنكه صهيب خبر را آورد، آنها او را نزد اسامة بن زيد برده و خبر را به او نيز اعلام كردند و گفتند: «چگونه سزاوار است كه ما اينجا باشيم و از مشاهده‌ي پيامبر در اين ساعات محروم بمانيم»؟! و از اسامه اجازه‌ي ورود به مدينه را درخواست كردند.

اسامه به آنان اجازه داد و گفت كه هيچ كس نبايد از ورودتان به مدينه مطلع گردد. همچنين گفت: «اگر پيامبر شفا پيدا كرد به سپاه خود باز مي‌گرديد، و اگر از دنيا رفت به ما نيز خبر دهيد تا بين مردم باشيم».

با اين توطئه، ابوبكر و عمر و ابوعبيده شبانه وارد مدينه شدند، در حالي كه بيماري پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شدت يافته بود. همين كه حال حضرت كمي بهبود يافت فرمود: امشب شر عظيمي وارد مدينه شده است! پرسيدند: يا رسول الله، آن شر چيست؟ حضرت فرمود: «از كساني كه در سپاه اسامه بودند چند نفر بازگشته‌اند كه با اين كار خود با امر من مخالفت كرده‌اند. بدانيد كه من از آنها به خدا پناه مي‌برم و بيزارم». سپس فرمود: «واي بر شما! سپاه اسامه را به حركت واداريد»، و بر اين مطلب تأكيد فرمود بطوري كه اين سخن بارها از سوي حضرت تكرار شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه